مختصر و مفید: خیلی خوشحالم که موریس بدون کلایو و با الک به پایان خوش رسید. جز اینم بر نمیتابم. هرکسی هم که با الک مشکل داره میتونه بیاد دعوا :)
ولی فارغ از شیپر درونم که حسابی ذوقزده شده بود سر این کتاب، خیلی حس خوبی داشت خوندن یه داستان با این کانسپت که داره عشق ممنوعهای رو توی دوره ویکتوریایی تعریف میکنه و نهتنها داره تعریفش میکنه، بلکه تهشم عاقبت به خیر میشن و به "سزای گناهانشون" از هم جدا نمیافتن. واقعا حس خوبی بود.
در راستای اینکه معمولا من کتاب رو اول میخونم و بعد فیلم رو میبینیم که اینجا برعکس شده بود، باید به همه بگم روپرت گریوز رو واقعا حیف کردن فیلمسازا. خاک. اینجا خوب قدرشو دونسته بودن.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.