داستان روانشناسی خیلی خیلی جالبی هستش و خیلی دوستش داشتم و حتی داخل زنگ های تفریح مدرسه ام مطالعش میکردم . این پسر چون خیلی تنهاست و همیشه در مدرسه خودش رو یه جور ترسناکی به بچه ها نمایش میداده و میترسیده چهره اصلی خودش رو در مدرسه نمایان کنه و یک روانشناس عالی به کمکش میاد و کمکش میکنه.🙃🙃🙃
      

        من رو یاد بچه گی هام میندازه و از  خوندنش لذت بردم.😉 راستش نشون میده
 که بچه ها چه خیال پردازی های جالبی دارن.😊✈️🚀🛸
      

        آخر کتاب،  نویسنده گفته بود که هرکسی یه شاهزاده خانمی در زنگی داره و باید اون رو پیداش کنه.

      

        به نظرم بعضی ها در اثر بعضی اتفاقات ممکن است خیلی چیز هارو از دست بدن و ناامید شوند اما در این هنگام دوستان خوب خیلی میتوانند به آدم کمک کنند و باعث دلخوشی وشادابی انسان شوند. 
اگر براتون ممکنه حتما این کتاب رو مطالعه کنید داستان در همین چند صفحه خیلی جالب و جذابه.☺️
      

        در قالب طنز و بامزه نشون میده خیلی کارها میتونیم بکنیم تا کسب علم کنیم اما بهترین راهش و البته سالم ترین راه  کتاب خواندن است. با کسب علم زیاد، هم میتونیم دانش کشورمون را ارتقا بدیم و هم میتونیم به مدارج عالی دست پیدا کنیم.🥇🏆