Boshra

تاریخ عضویت:

تیر 1404

Boshra

@BoshraH

17 دنبال شده

17 دنبال کننده

یادداشت‌ها

نمایش همه
Boshra

Boshra

4 روز پیش

        من با این کتاب زندگی کردم. خندیدم. بغض کردم. اشک ریختم. فکر کردم. حسرت خوردم. غرق لذت شدم.
این کتاب زندگی نامه ی خودنوشت گیاهشناس زنیه که نگاهش به دنیای گیاهان با همه ی اون چیزی که تا به امروز خوندین و شنیدین متفاوته.
برای منی که دیپلم تجربی دارم و لیسانس بیوتکنولوژی و بارها و بارها و بارها به بهانه های ذرس ها و آزمایش های مختلف فیزیولوژی گیاهی رو خوندم و مرور کردم و هر بار کمتر فهمیدم، مواجهه با این کتاب خیلی عجیب بود.

مثل کسی که همه ی عمر از غذایی متنفره. به خوردش میدن و به زور میخوره ولی لحظه شماری میکنه تا زمانی که دیگه مجبور نباشه اون غذا رو بخوره. تا اینکه یک روز فرار میکنه و میره دورترین نقطه ی ممکن، جایی که دیگه ست کسی بهش نمیرسه که بخواد اون غذا رو بهش بخورونه.
و یه روز، چیزی رو مزه مزه میکنه که انقدر دوست داشتنیه که دلش نمیخواد  چیز دیگه ای بخوره. غافل از اینکه این همون غذاییه که ازش فرار کرده. و برای اولین بار میفهمه که همه ی این مدت طعم واقعی این غذا رو نمیشناخته چون آشپزهایی که تا الان دستپختشونو خورده بلد نبودن چطور اونو بپزن.
      

1

Boshra

Boshra

4 روز پیش

1

Boshra

Boshra

5 روز پیش

        هیچ چیز این کتاب به اندازه شبانه برای من واقعی نبود. نه اینکه حس کنم خودم شبیه شبانه ام، نه اصلا. اولین بار هم نبود که شخصیتی مثل شبانه رو توی کتاب ها میدیدم، ولی هیچ جایی به اندازه این کتاب بغرنجی تضاد و شکاف عمیقی که بین فکر و عمل و ظاهر و باطنشونه نشون داده نشده بود. 
هر وقت میگن زن ایرانی، دختر ایرانی، شخصیت شبانه توی ذهن من مجسم میشه. شاید بگید کلیشه اشتباهیه، زمانه عوض شده و اصلا اینطور نیست. ولی فرهنگی که من توش بزرگ شدم، دختر و زن ایده آل این شکلی بود. آرام، کم حرف، محتاط، قانع، بی صدا، مظلوم، انعطاف پذیر، از خود گذشته، به دور از هر گونه بلندپروازی. و خیلی برای من تلخ بود که یک بار هم که شده تناقضی که شبانه ها باهاش دست و پنجه نرم میکنن رو لمس کنم و برای یک بار هم که شده به جای این که حسرت بخورم که چرا من به ایده آل شبیه نیستم، ایده آل رو در رقت انگیزترین شکل ممکنش ببینم و به حالش زار بزنم.
خیلی تلخ بود.
وقتی بخونید که میخواهید گریه کنید.
      

4

Boshra

Boshra

5 روز پیش

        دروغ چرا، به خاطر اسمش خریدمش، غافل از اینکه همین دلیل بعدا قانعم نمیکنه بخونمش، نتیجه ی این غفلت این بود که نزدیک 3 سال گوشه ی کتابخونه خاک خورد.
دروغ چرا وقتی خریدمش و حتی وقتی شروعش کردیم نمی‌دونستم مجموعه داستانه، وقتی هم فهمیدم دیگه خیلی دیر شده .بود و عمیقا دلم میخواست بدونم توی داستان بعدی قراره بدبختی کدوم ایرانی ساکن آمریکا رو بخونم
کشش داشت. طعم و مزه داشت بعض صفحه ها. عطر داشت. خلاصه اینکه این حجم عظیم نوستالژی باعث شد توی عمق ایران دلم برای ایران تنگ شه.
هفته ی پیش خاک آمریکا رو تموم کردم و میدونستم یه چیزی کم داره. این کتاب همون چیزی بود که کم داشت. حسی که اون نویسنده غیرمهاجر نمی‌شناخت رو توی این کتاب چندین و چند بار در قالب آدمهای مختلف تجربه می‌کنیم.
و این گونه بود که به جای 3 بهش 4 دادم. 
تنها نکته ای که خیلی عجیب بود این بود که تشخیص جنسیت شخصیت ها (قبل از اینکه مشخصا یه سرنخی بده که دیگه متوجه بشی چه خبره) برام سخت بود. داستان شروع میشد و من تصور میکردم راوی مَرده و 4 صفحه بعد میفهمیدم زنه ویا برعکس. نمیدونم ذهن من جنسیت زده اس یا شخصیت ها و نحوه روایتشون خیلی ساختارشکن بودن.
ولی باز هم معمای اینکه بالاخره با کی طرفم باعث نشد ازش لذت نبرم.
      

8

Boshra

Boshra

5 روز پیش

7

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

این کاربر هنوز بریده کتابی ننوشته است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.