«کتاب اول چالش کتابخوانی متفاوت پارت سوم:»
خب این اولین نقد منه پس امیدوارم خوشتون بیاد. 🤍
سوتفاهم داستانی تلخ و ناراحتکننده دربارهی یک خانواده است. نویسنده، آلبر کامو، در این
نمایشنامه نشان میدهد که چطور نگفتن یک حقیقت ساده میتواند باعث یک اتفاق خیلی بد شود.
در این داستان، مردی به اسم ژان بعد از سالها به خانهی مادر و خواهرش برمیگردد، ولی خودش را معرفی نمیکند. او فقط میخواهد به آنها کمک کند، بدون اینکه بگوید چه کسی است. مادر و خواهرش هم او را نمیشناسند و فکر میکنند یک مرد پولدار است. چون وضعیت مالی خوبی ندارند، تصمیم میگیرند او را بکشند تا پولش را بردارند. بعد از اینکه این کار را میکنند، متوجه میشوند که او پسر خانواده بوده است.
داستان خیلی ساده شروع میشود، ولی کمکم سنگین و ناراحتکننده میشود. چیزی که این کتاب را خاص میکند، همین سادگی و اتفاقی است که میتوانست خیلی راحت جلویش گرفته شود. اگر ژان فقط یک جمله میگفت و خودش را معرفی میکرد، هیچکدام از این اتفاقها نمیافتاد.
موضوع اصلی کتاب، نداشتن گفتوگو و پنهان کردن حقیقت است. نویسنده نشان میدهد که بعضی وقتها، نگفتن یک چیز مهم، میتواند خیلی خطرناکتر از گفتنش باشد. خانوادهای که میتوانست دوباره کنار هم باشد، فقط بهخاطر یک سوءتفاهم از هم پاشیده میشود.
من فکر میکنم این کتاب باعث میشود بیشتر به رابطهها و حرفهایی که نمیزنیم فکر کنیم. شاید خیلی از اتفاقهای بد، فقط با یک گفتوگوی ساده، هیچوقت نمیافتادند.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.