یک زندگینامه داستانی با زبانی ساده و روان و شیرین
 
      

        رمانی که شخصیت اصلیش یک دختر هشت یا نه ساله به نام الا است مادر او از پدرش جدا شده و با یک معلم به اسم  جک ازدواج کرده او باردار میشود ولی  موقع وضع حمل به کما میرود و این ضربه بدی برای الاست. الا از اول با جک مشکل داشت و حالا مشکلاتش بیشتر میشود. او تصمیم میگیرد پیش پدرش برود اما پدر بعد از یک روز خوب و دوست داشتنی که با او سپری میکند به او میفهماند نمیتوانداو رو با خودش ببرد چون او هم همسر دیگری دارد.
الا به اجبار پیش جک‌میماند ان دو کم کم با هم کنار می ایند و پسر کوچولوی نوزاد را تر و خشک میکنند
و  ... 
داستان ارتباط بین بچه ها و ناپدری یا نامادری را به تصویر میکشد این ارتباط دو طرفه است و هر دو برای خوب شدن این رابطه باید تلاش کنند 
      

        آوا در آینه داستان دختری چهارده ساله است که توسط دوست پدرش  که از خارج آمده و چند روزی مهمان آنهاست مورد تجاوز قرار گرفته
او نمیداند با این مصیبت چه کار کند نه جرات دارد به خانواده چیزی بگوید و نه کاری از دستش برمی آید توی باطلاقی دست و پا میزند و راهی پیدا نمیکند
این کتاب رو به همه نوجوونها و حتی بزرگسالانشون توصیه میکنم تا به هر کسی اعتماد نکنن و توی حریم خصوصی خودشون راه ندن
      

        کتاب درباره پسری دوازده ساله است که در کودکی یکی از استخوانهای جمجمه اش شکل نگرفته و احتمالا پلاتین برایش کار گذاشته اند. پسرک ترسوست او هم در مدرسه توسط هم مدرسه ایها ازار میبیند و زور میشنود و هم در خانه توسط برادر بزرگش تحقیر میشود 
بعد از مرگ پدر این مسئله بیشتر نمود میکند برادر بزرگ او میخواهد با استفاده از مشکل پسر ترحم پولداری به نام اهو خانم را جلب کند و او را تلکه کند و بالاخره روزی میرسد که تصمیم میگیرد از او دزدی کند  اما ... 
داستان با لحن بسیار ساده و صمیمی نوشته شده و دلنشین است. من داستان رو دوست داشتم به جز قسمتی که پسر با یک آشغالگرد به نام عمو پشمالو همراه میشود که به نظرم بدآموزی داره. 
      

        در رمان دروازه مردگان دو داستان در کنار هم پیش میرود داستان مجید پسری امروزی که مادرش را از دست داده و به طور اتفاقی  با دست نوشته های رضاقلی میرزا کتابدار مدرسه دارالفنون رو به رو میشود و داستان رضا  که در کودکی سروکارش به تهران می افتد و در خانه نویان خان که در محله عودلاجان هست مشغول فرشبافی میشود او زندگی سختی را کنار هم سن و سالهایش در ان خانه  میگذراند با پسری به نام شکور دوست میشود  شکور در حوض خانه می افتد و از اینجاست که ماجرا ی اسرارآمیز حوض و ارتباط شخصیت اصلی داستان با جهان مردگان آغاز میشود
داستان کامل و پر کشش است فقط آشنایی با بدبختیهای دوران گذشته کمی آزاردهنده است 
      

        ماجراهای هنک در چندین  جلد نوشته شده (حدودا چهل جلد که من هفت یا هشت تایش رو خوانده ام)
داستان از زبان سگی به نام هنک  روایت میشود سگی بوگندو و عقل کل ماجراها در تگزاس و در مزرعه میگذرد
  روایات هنک طنز است حرفهای او جدی بیان میشوند ولی خنده دار هستند و اوقات زیبایی را برای مخاطب نوجوان فراهم میکنند 
      

        ماجراهای هنک در چندین  جلد نوشته شده (حدودا چهل جلد که من هفت یا هشت تایش رو خوانده ام)
داستان از زبان سگی به نام هنک  روایت میشود سگی بوگندو و عقل کل ماجراها در تگزاس و در مزرعه میگذرد
  روایات هنک طنز است حرفهای او جدی بیان میشوند ولی خنده دار هستند و اوقات زیبایی را برای مخاطب نوجوان فراهم میکنند 
      

        دعبل و زلفا داستانی با محوریت امام رضا ع ولی عاشقانه است. عشق بین دعبل شاعر و زلفا که دختری اسیر بوده و به دربار فروخته شده 
من نمیدانم در تاریخ زلفایی بوده یا نه ولی در هر حال این عشق زیبا توصیف شده همینطور شهر بغداد بسیار عالی و دلنشین توصیف و فضاسازی شده
داستان تا دوسوم خوب است اما یک سوم اخر کمی کشدار شده و به نظر میرسد روایات درباره امام رضا به طور فشرده دارد گاهی در دیالوگی طولانی بیان میشود که کمی کار را کسل کننده کرده 
پایان داستان را دوست داشتم . نویسنده خوب ان را جمع کرده است
      

        داستان رو دوست داشتم برخلاف رمانهای بزرگسال ایرانی که بیشترشان خوب نیستند و خواننده حس میکند ناتمام مانده  اند و روح تشنه خواننده رو راضی نمیکنند این رمان عالی بود داستانی پرکشش و تعلیق بود در کنار استفاده از عناصر داستانی که به جا و مناسب استفاده شده بود دختری همراه دو همکار مردش برای کاوش به جایی درایران سفر میکند. او گوشه چشمی به یکی از همراهان مرد که استادش هم هست دارد و درگیر ماجرایی ترسناک و عجیب میشود رمان خوان های حرفه ای توصیه میکنم حتما اون رو بخونن
      

        داستان روایت عشقه عشق سه پسر نوجوان به یک دختر
 خانیان خیلی خوب تونسته احساسات رو در نوجوان پسر بازگو کنه و مثل همیشه حرفه ای ظاهر شده
به مخاطبش احترام‌گذاشته و همه چیز رو مستقیم نگفته اجازه داده نوجوان خودش کشف کنه و لذت ببره تنها نکته منفی برای من بعضی صحنه های خشن هست که برای نوجوان چهارده یا پانزده ساله نمیپسندم البته شاید به دلیل این که مادر هستمشاید نوجوان خودش این رو بپسنده