معرفی کتاب مردان بدون زنان اثر هاروکی موراکامی مترجم معصومه عمرانی

مردان بدون زنان

مردان بدون زنان

هاروکی موراکامی و 2 نفر دیگر
3.3
29 نفر |
9 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

5

خوانده‌ام

41

خواهم خواند

17

شابک
9786009739721
تعداد صفحات
216
تاریخ انتشار
1397/4/27

توضیحات

        موراکامی در جایی نقل می کند: (برای من نوشتن رمان یک چالش و نوشتن داستان کوتاه مدت یک لذت است. اگر نوشتن رمان را به ساختن جنگل تشبیه کنیم، نوشتن داستان کوتاه به مثابه ی ساختن یک باغ است.)او در این کتاب که موضوع محوری اش تنهایی ست، از قدرتش برای مشاهده و به تصویر کشیدن زندگی مردانی بهره می برد که هر یک به نحوی خود را تنها می یابند و با شوخ طبعی غریب و خاص، مجموعه داستان (مردان بدون زنان) را به رشته ی تحریر در می آورد، یک اثر کلاسیک درخشان و معاصر دیگر.قوه ی تخیل عمیق، مضامین ابهام آلود و تنوع در انتخاب موضوعاتش به موازات شباهت های جزئی اما تعیین کننده در خلق آثار منحصر بفرد از او یک چهره ی ادبی بین المللی و پر فروغ ساخته است.در روش زندگی و نیز آثارش به وضوح می توان تاثیر پذیرفتنش از سبک زندگی، فرهنگ، ادبیات و به ویژه موسیقی دنیای غروب و رویکردش به مدرنیته را حس و مشاهده کرد.موراکامی درباره تاثیرش روی نسل جدید نویسندگان ژاپن، کشوری که به نظم، زندگی در چهارچوب های تعریف شده و سخت کوشی شهره است، می گویند: کتاب هایم می توانند حس رهایی به آنها بدهند؛ رهایی از دنیای واقعی.(ولی برعکس، از آن زمان به بعد "میم" همه جا هست، هرجا می روم، او را می بینم. بخشی از خیلی جاها، خیلی زمان ها و خیلی از مردم است. پاک کن نصف شده اش را توی کیسه ی پلاستیکی کوچکی گذاشته بودم و مثل یک طلسم یا قطب نما همه جا با خودم حمل می کردم. تا وقتی که توی جیبم بود، می دانستم یک روز، یک جا، "میم را خواهم یافت.")
      

یادداشت‌ها

مجید

مجید

1403/10/11

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

4

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          گفتار اندر معرفیِ کتاب
مردان بدون زنان، عنوانِ یک مجموعه‌ی داستان متشکل از هفت داستانِ کوتاه به نام‌های (ماشینم را بران، دیروز، عضو مستقل، شهرزاد، کینو، سامسای عاشق، مردان بدون زنان) به قلمِ «هاروکی موراکامی» نویسنده‌ی خلاق، توانا، مشهور و دوست‌داشتنیِ ژاپنی‌ست که توسطِ آقای «فیلیپ گابریل» یکی از مترجم‌هایی که موراکامیِ عزیز به شدت به او اعتقاد و اعتماد دارد به زبان انگلیسی ترجمه شده است.

گفتار اندر داستان‌های کتاب
داستان اول، ماشینم را بران و مردی ۴۷ساله به نامِ «کافوکو» که بازیگر تئاتر است و به دلایلی که در داستان می‌خوانیم به دنبالِ استخدامِ یک راننده است. همسرِ‌او فوت کرده و سوالاتِ آزار دهنده‌‌‌ای در ذهن او از گذشته هویدا می‌شود که هم او و هم ما را درگیر خواهد کرد... .

داستان دوم، دیروز و داستان مردی به نامِ «کیتارو» که علاقه‌ای به خواندنِ درس‌هایش به جهت ورود به دانشگاه ندارد و پشت هم در امتحان‌ها رد می‌شود. رابطه‌ی عاشقانه‌اش با دوست دخترش (اریکا) به شکلی که در داستان می‌خوانیم از بوسه فراتر نمی‌رود و روزی از دوستِ‌ خود(تانیمورا) می‌خواهد که او با دوست دخترش رابطه ایجاد کند و ... .

داستان سوم، یک عضو مستقل و ماجراهای واقعیِ پیچیده‌ی زندگیِ دکتری ۵۲ساله به نامِ «توکای» که توسط نویسنده‌ برای بخاطر داشتنِ یادِ‌ او به رشته‌ی تحریر درآمده. او جراح پلاستیکی‌ست که به واسطه‌ی شغلش با زن‌های زیادی در ارتباط است اما به شکلی که در داستان می‌خوانیم رابطه‌ی خاصی با آن‌ها برقرار می‌کند نه رابطه‌ی معمول تا روزیکه عاشق می‌شود و ... .

داستان چهارم، شهرزاد و مردی به نامِ «هابارا» که تنها زندگی می‌کند و به دلایلی که در داستان می‌خوانیم از خانه‌ی خود خارج نمی‌شود و برای خرید و کارهای خانه از زنی قصه‌گو که نامش را نمی‌دانیم و «شهرزاد» خطاب می‌شود کمک می‌گیرد و با او رابطه دارد. شهرزاد هر روز برای او داستان تعریف می‌کرد تا اینکه اقدام به تعریف خاطرات گذشته‌ی خود می‌کند و ... .

داستان پنجم، کینو و داستانِ زندگی مردی به نامِ «کینو» که با خیانت همسرش با همکارش از کار استعفا می‌دهد و با اجاره‌ی مغازه از خاله‌اش کافه‌ای به نامِ خودش باز می‌کند و ماجراهای این داستان درست از همین زمان یعنی باز شدن کافه آغاز می‌گردد و ... .

داستان ششم، سامسای عاشق و گریگور سامسای رمانِ «مسخ» نوشته‌ی «فرانتس کافکا»!
اینبار شخصیتِ داستان از خواب بیدار می‌شود اما می‌بیند که به انسان تبدیل شده‌ است و ... .

داستان هفتم، مردان بدون زنان و مردی که شبی از طریق تلفن با خبر می‌شود که دوست‌دختر گذشته‌ی او خودکشی کرده و ماجرا از آن‌جا عجیب می‌شود که می‌بیند او سومین دوست‌دختر از دوست‌دخترهای اندکِ گذشته‌ی اوست که خودکشی کرده و ... .

نقل‌قول نامه
"اگر می‌خواهیم شخصی را به طور کامل بشناسیم، قبل از ان باید خود را بشناسیم"

"کافوکو: سیگار کشنده هست...
میساکی: زنده بودن، کشنده است..."

"تو باید هر کاری که می‌خواهی انجام بدهی و فراموش کنی مردم درباره‌ات چه فکری می‌کنند."

"هیچ‌کس نمی‌داند آینده، چه خواب‌هایی برایمان دیده است."

"گریه کردن برای کسی، شرمندگی و عذرخواهی نداره، مخصوصا اگر اون شخص کسی بوده که زمانی دوستش داشتید و حالا فوت کرده."

"گاهی واقعیت‌ها هم ‌می‌توانند غیرواقعی باشند."

"گاهی شرایطی در دنیا حکم‌فرما می‌شود که نمی‌توانی اشتباه نکنی."

"اگر به اندازه‌ی کافی به یک نفر فکر کنید، یقین داشته باشید او را دوباره خواهید دید."

"وقتی زنت را از دست می‌دهی، تنهایی به صورت عمیقی در تو رخنه می‌کند. مثل لکه‌های شراب قرمز که در یک فرشِ رنگ روشن نفوذ کرده است.
هر چقدر هم در اینترنت سرچ کرده باشی به راحتی نمی‌توانی از شر آن لک خلاص شوی. مرور زمان آن‌را کم‌رنگ‌تر می‌کند اما لکه هم‌چنان باقی‌ست و تا روزی‌که نفسِ آخرت را بکشی لکه در آن‌جا باقی خواهد ماند."

کارنامه
همانندِ تمامِ مجموعه‌های داستان کوتاهی که خوانده‌ام، ابتدا برای هر داستان به شرح زیر امتیاز جداگانه داده‌ام:
ماشینم را بران ۵ستاره، دیروز ۲ستاره، عضو مستقل ۴ستاره، شهرزاد ۳ستاره، کینو ۲ستاره، سامسای عاشق ۳ستاره، مردان بدون زنان ۲ستاره.
سپس از مجموع امتیازات که ۲۱ستاره بود برای ۷ داستان میانگین آن را برای کل کتاب یعنی ۳ستاره منظور نموده‌ام.

دانلود نامه
فایلِ ای‌پابِ کتاب به زبان انگلیسی را در کانال تلگرام آپلود کرده‌ام و در صورت نیاز می‌توانید آن‌‌را از لینک زیر دانلود نمایید:
https://t.me/reviewsbysoheil/233
        

1

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          گفتار اندر معرفیِ کتاب
مردان بدون زنان، عنوانِ یک مجموعه‌ی داستان متشکل از هفت داستانِ کوتاه به نام‌های (ماشینم را بران، دیروز، عضو مستقل،  شهرزاد، کینو، سامسای عاشق، مردان بدون زنان) به قلمِ «هاروکی موراکامی» نویسنده‌ی خلاق، توانا، مشهور و دوست‌داشتنیِ ژاپنی‌ست که توسطِ آقای «فیلیپ گابریل» یکی از مترجم‌هایی که موراکامیِ عزیز به شدت به او اعتقاد و اعتماد دارد به زبان انگلیسی ترجمه شده است.

گفتار اندر داستان‌های کتاب
داستان اول، ماشینم را بران و مردی ۴۷ساله به نامِ «کافوکو» که بازیگر تئاتر است و به دلایلی که در داستان می‌خوانیم به دنبالِ استخدامِ یک راننده است. همسرِ‌او فوت کرده و سوالاتِ آزار دهنده‌‌‌ای در ذهن او از گذشته هویدا می‌شود که هم او و هم ما را درگیر خواهد کرد... .

داستان دوم، دیروز و داستان مردی به نامِ «کیتارو» که علاقه‌ای به خواندنِ درس‌هایش به جهت ورود به دانشگاه ندارد و پشت هم در امتحان‌ها رد می‌شود. رابطه‌ی عاشقانه‌اش با دوست دخترش (اریکا) به شکلی که در داستان می‌خوانیم از بوسه فراتر نمی‌رود و روزی از دوستِ‌ خود(تانیمورا) می‌خواهد که او با دوست دخترش رابطه ایجاد کند و ... .

داستان سوم، یک عضو مستقل و ماجراهای واقعیِ پیچیده‌ی زندگیِ دکتری ۵۲ساله به نامِ «توکای» که توسط نویسنده‌ برای بخاطر داشتنِ یادِ‌ او به رشته‌ی تحریر درآمده. او جراح پلاستیکی‌ست که به واسطه‌ی شغلش با زن‌های زیادی در ارتباط است اما به شکلی که در داستان می‌خوانیم رابطه‌ی خاصی با آن‌ها برقرار می‌کند نه رابطه‌ی معمول تا روزیکه عاشق می‌شود و ... .

داستان چهارم، شهرزاد و مردی به نامِ «هابارا» که تنها زندگی می‌کند و به دلایلی که در داستان می‌خوانیم از خانه‌ی خود خارج نمی‌شود و برای خرید و کارهای خانه از زنی قصه‌گو که نامش را نمی‌دانیم و «شهرزاد» خطاب می‌شود کمک می‌گیرد و با او رابطه دارد. شهرزاد هر روز برای او داستان تعریف می‌کرد تا اینکه اقدام به تعریف خاطرات گذشته‌ی خود می‌کند و ... .

داستان پنجم، کینو و داستانِ زندگی مردی به نامِ «کینو» که با خیانت همسرش با همکارش از کار استعفا می‌دهد و با اجاره‌ی مغازه از خاله‌اش کافه‌ای به نامِ خودش باز می‌کند و ماجراهای این داستان درست از همین زمان یعنی باز شدن کافه آغاز می‌گردد و ... .

داستان ششم، سامسای عاشق و گریگور سامسای رمانِ «مسخ» نوشته‌ی «فرانتس کافکا»! 
اینبار شخصیتِ داستان از خواب بیدار می‌شود اما می‌بیند که به انسان تبدیل شده‌ است و ... .

داستان هفتم، مردان بدون زنان و مردی که شبی از طریق تلفن با خبر می‌شود که دوست‌دختر گذشته‌ی او خودکشی کرده و ماجرا از آن‌جا عجیب می‌شود که می‌بیند او سومین دوست‌دختر از دوست‌دخترهای اندکِ گذشته‌ی اوست که خودکشی کرده و ... .

نقل‌قول نامه
"اگر می‌خواهیم شخصی را به طور کامل بشناسیم، قبل از ان باید خود را بشناسیم"

"کافوکو: سیگار کشنده هست... 
میساکی: زنده بودن، کشنده است..."

"تو باید هر کاری که می‌خواهی انجام بدهی و فراموش کنی مردم درباره‌ات چه فکری می‌کنند."

"هیچ‌کس نمی‌داند آینده، چه خواب‌هایی برایمان دیده است."

"گریه کردن برای کسی، شرمندگی و عذرخواهی نداره، مخصوصا اگر اون شخص کسی بوده که زمانی دوستش داشتید و حالا فوت کرده."

"گاهی واقعیت‌ها هم ‌می‌توانند غیرواقعی باشند."

"گاهی شرایطی در دنیا حکم‌فرما می‌شود که نمی‌توانی اشتباه نکنی."

"اگر به اندازه‌ی کافی به یک نفر فکر کنید، یقین داشته باشید او را دوباره خواهید دید."

"وقتی زنت را از دست می‌دهی، تنهایی به صورت عمیقی در تو رخنه می‌کند. مثل لکه‌های شراب قرمز که در یک فرشِ رنگ روشن نفوذ کرده است. 
هر چقدر هم در اینترنت سرچ کرده باشی به راحتی نمی‌توانی از شر آن لک خلاص شوی. مرور زمان آن‌را کم‌رنگ‌تر می‌کند اما لکه هم‌چنان باقی‌ست و تا روزی‌که نفسِ آخرت را بکشی لکه در آن‌جا باقی خواهد ماند."

کارنامه
همانندِ تمامِ مجموعه‌های داستان کوتاهی که خوانده‌ام، ابتدا برای هر داستان به شرح زیر امتیاز جداگانه داده‌ام:
ماشینم را بران ۵ستاره، دیروز ۲ستاره، عضو مستقل ۴ستاره، شهرزاد ۳ستاره، کینو ۲ستاره، سامسای عاشق ۳ستاره، مردان بدون زنان ۲ستاره.
سپس از مجموع امتیازات که ۲۱ستاره بود برای ۷ داستان میانگین آن را برای کل کتاب یعنی ۳ستاره منظور نموده‌ام.

دانلود نامه
فایلِ ای‌پابِ کتاب به زبان انگلیسی را در کانال تلگرام آپلود کرده‌ام و در صورت نیاز می‌توانید آن‌‌را از لینک زیر دانلود نمایید:
https://t.me/reviewsbysoheil/233
        

0