اینک شوکران: علی محمد رنجبر به روایت همسر شهید

اینک شوکران: علی محمد رنجبر به روایت همسر شهید

اینک شوکران: علی محمد رنجبر به روایت همسر شهید

زهره شریعتی و 1 نفر دیگر
4.5
7 نفر |
2 یادداشت
جلد 4

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

18

خواهم خواند

2

ناشر
شابک
9786005182682
تعداد صفحات
96
تاریخ انتشار
1392/1/28

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        پشت جلد:می گفت (( خدا توی دنیا معمولا یا اول زندگی سختی می ده با آخرش. ده سال اول زندگی مون جنگ بود و سختی و دوری و نداری، وسطش هم مریضی داده. وقتی خوب شدم، ده سال آخر زندگی مون رو خدا گذاشته که من تو رو ببرم مکه، خوش باشیم ، بچه هامون رو عروس و داماد کنیم.))
گفتم (( من راضی ام)).
وقتی دیدم آخرش هم رفت ، پیش خودم گفتم خدایا انگار قرار نیست برای ما خوشی باشد. همه اش را توی سرنوشتمان زده بودی ناخوشی و من نمی دانستم.
احساس می کنم این راه زیبایی بود که فقط برای ما بود؛ یک جاده ی اختصاصی. شاید اگر خودش زنده بود ، ما دیگر توی این جاده نبودیم. اما خواست خدا این بود که من و محمد علی این مسیر را برویم و تا ته خیلی چیزها را درک کنیم ، ته خوشبختی ، ته دلتنگی، ته انتظار، ته محبتی که آدم ها در زندگی عادی شان به آن نمی رسند.
      

یادداشت‌ها