99 بادکنک قرمز

99 بادکنک قرمز

99 بادکنک قرمز

لیبی کارپنتر و 1 نفر دیگر
4.5
2 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

4

خواهم خواند

4

شابک
9786222440053
تعداد صفحات
488
تاریخ انتشار
1399/3/17

توضیحات

        مگی خبر گم شدن گریس 8 ساله را در روزنامه می خواند و به گذشته ای تقریبا دور باز می گردد؛ به روزهایی که نوه اش زویی 8 سال گم شده بود. دخترش، مادر زویی، از غصه مرد. پدر زویی رفت و از خودش خبری نداد. همسرش مرد و تنها پسرش به مواد مخدر معتاد شد. مگی چه می توانست بکند؟ آیا خانواده ی گریس هم چنین سرنوشتی دارند؟
      

یادداشت‌ها

          خدای من!
اولین چیزی که می‌خوام بگم اینکه به این کتاب خیلی کمتر از لیاقتش بهش توجه شده و شاید اصلا بهش توجه نشده ولی همین برام یه نشونه بود که قراره یه چیز خفن بخونم!
شروع کتاب بدون هیچ صبر و تأملی شمارو تو دام میندازه ؛
۱.روایت از اولین لحظات دزدیده شدن یک بچه. 
۲.اوضاع مشوش دور و بر استفانی بخاطر گم شدن خواهرزاده‌ش.
۳.فضای آروم زندگی مگی و غم کهنه دزدیده شدن نوه‌ی کوچولوش.
حالا اینکه چطوری این ۳ زاویه دید به هم متصل میشن و یک داستان واحد رو تشکیل میدن ، لذت فهمیدنش رو به عهده‌ی خودتون میزارم.
شخصیت پردازی کتاب خیلی خوب بود و بامهارت تونسته بود اوضاع و احوال چند فرد با شرایط کاملا بیربط به هم رو به خوبی توصیف کنه و من به عنوان خواننده به خوبی کارکترها تو ذهنم شکل میگرفت!
روند داستان شمارو خیلی مجذوب خودش میکنه و میتونم بهتون قول اینکه ۱۵۰ صفحه آخر رو بدون مکث بخونید رو بدم.
حتی اگر به ژانر هیجان انگیز علاقه زیادی ندارید هم این کتابو بهتون پیشنهاد میکنم چون با وجود مگی و جیم ، داستان یه لطافت خاص و دوست داشتنیی داشت!
در آخر به عنوان تجربه خوندن یک کتاب معمایی _ هیجان انگیز خیلی ازش لذت بردم.
پ.ن۱ : جیم دوست داشتنی من!
پ.ن۲ : رابطه استفانی و اما کاری کرد برای بار هزارم به اینکه خواهر ندارم غبطه بخورم.
پ.ن۳ : *خطر اسپویل* صفحه ۳۴۰ و حس حیرت و قرار گرفتن کم کم تیکه های پازل در کنار همدیگه>>>>>
        

3