معرفی کتاب گیلگمش (بر اساس کهن ترین حماسه بشری) اثر ایرج افشاری اصل

گیلگمش (بر اساس کهن ترین حماسه بشری)

گیلگمش (بر اساس کهن ترین حماسه بشری)

3.5
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

5

خواهم خواند

1

ناشر
نظری
شابک
9786222091576
تعداد صفحات
48
تاریخ انتشار
1398/5/5

توضیحات

        کتاب حاضر، یکی از قدیمی ترین و نامدارترین آثار حماسی ادبیات دوران تمدن باستان است که در منطقه «میان رودان» شکل گرفته است. قدیمی ترین متون موجود مرتبط با این حماسه به میانه  هزاره  سوم پیش از میلاد مسیح می رسد که به زبان سومری است. از این حماسه نسخه هایی به زبان های آکدی، بابِلی و آشوری موجود است. کامل ترین متن آن که به عصر حاضر رسیده متنی است که بر الواحی از خشت نگاشته آنگاه در کوره پخته اند. این مجموعه شامل دوازده لوح است، هر لوح مشتمل بر شش ستون پله وار به صورت شعر که ضمن کاوش در بقایای کتابخانه «آشوربانی پال» پادشاه آشور به دست آمده است. هریک از این دوازده لوح یا دوازده سرود شامل شش ستون است در سیصد سطر است، غیر از آخرین لوح آن که آشکارا الحاقی و به وضوح از یازده لوح قبلی کوتاه تر است.
      

یادداشت‌ها

سعید بیگی

سعید بیگی

7 روز پیش

          نثر کتاب خوب و ویراستاری هم خوب است. ماجرای این نمایش‌نامه به داستان قدیمی و باستانی «گیلگمش» مربوط می‌شود.

«گیلگمش» پادشاه شهر «اوروک» است و خدایان برای او دوستی به نام «انکیدو» می‌آفرینند که این دو پس از نبرد با یکدیگر، با هم دوست می‌شوند.

«انکیدو» پس از مدتی از دنیا می‌رود و «گیلگمش» برای یافتن راه نجات او و فرار از مرگ، راه سفر در پیش می‌گیرد و به دیدار «اوتانا» ـ ظاهرا همان حضرت «نوح نبی» (ع) که به همراه موجودات دیگر، از طوفان نجات یافته و به عمر جاودان دست پیدا کرده است ـ می‌رود.

«گیلگمش» از او راز جوانی و جاودانگی را می‌خواهد و «اوتانا» گیاهی به او می‌دهد که «گیلگمش» قصد دارد، آن را به مردم «اوروک» بخوراند تا همگی جاودانه شوند، اما مار پیری گیاه را می‌خورد و می‌رود.

«گیلگمش» افسرده، غمگین و سرخورده به «اوروک» می‌رسد و از مرگ استقبال می‌کند و از دنیا می‌رود و در جهان مردگان به جستجوی دوست خود «انکیدو» می‌رود.

نمایش‌نامه خلاصۀ مهم‌ترین رویدادهای زندگی «گیلگمش» افسانه‌ای را در بر دارد و خواندنی است.

این داستان شاید یکی از قدیمی‌ترین افسانه‌ها و داستان‌های اقوام گذشته باشد که هنوز هم خوانده می‌شود و به آدمی می‌آموزد که جاودانگی، ویژۀ خدایان و مرگ، سرنوشت حتمی دیگر موجودات؛ چون آدمیان است و از آن گریزی نیست.

و در این جهان زودگذر و زودپای؛ تنها پندار، گفتار و کردار نیک است که ارزنده و ارزشمند است و تا ابد پایدار باقی خواهد ماند.

و چه نیکو است که ما هم در پی آن باشیم که از خود؛ سخن، کار یا اثری نیک به جای بگذاریم که تا آن بازماندۀ ما باقی است، نام و یاد ما هم زنده و جاوید خواهد بود و گویا این تنها راه جاودانه ماندن آدمیان باشد.
        

13