معرفی کتاب دستیار اثر روبرت والزر مترجم ناصر غیاثی

در حال خواندن
0
خواندهام
6
خواهم خواند
9
نسخههای دیگر
توضیحات
یک روز ساعت هشت صبح مرد جوانی ایستاده بود جلو دریک خانه ی تک افتاده ی به ظاهر شکیل، باران می بارید.کسی که ایستاده بود آن جا با خودش فر کرد «چه عجب! چتر همراهم هست.»...
یادداشتها