معرفی کتاب بین القصرین اثر نجیب محفوظ مترجم محمدرضا مرعشی پور

بین القصرین

بین القصرین

نجیب محفوظ و 1 نفر دیگر
3.8
9 نفر |
7 یادداشت
جلد 1

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

14

خواهم خواند

20

شابک
9786226654654
تعداد صفحات
624
تاریخ انتشار
1401/1/2

نسخه‌های دیگر

توضیحات

        «بین‌القصرین» نخستین رمان از سه‌گانه‌ی نجیب محفوظ، همچون دو دیگرِ آن «قصرالشوق» و «سُکَّریه» نام محله‌ای در قاهره است.

نویسنده در این سه رمان، دگرگونی‌های سیاسی، اجتماعی، فکری و فرهنگی را در مصر، به شیوه‌ی واقع‌گرایی نمادین، در سه نسل از یک خانواده پی می‌گیرد که تصویری از بیشتر کشورهای جهان سوم و از جمله ایران به روشنی در آن‌ها دیده می‌شود. این رمان‌ها به همه‌ی زبان‌های زنده برگردانده شده و ناقدان ادبی در زمره‌ی بهترین و مهم‌ترین رمان‌های جهان به شمارشان آورده‌اند.
      

لیست‌های مرتبط به بین القصرین

یادداشت‌ها

          بین القصرین روایت خانواده سید احمد عبدالجواد است مردی که در خانه به عنوان مردی سختگیر و ترسناک شناخته می شود که نه تنها دختران و همسرش که حتی اجازه خروج از خانه و تحصیل ندارند از او می ترسند پسرانش هم جرئت همکلام شدن با او را ندارند از طرفی سید احمد در جمع دوستانش که هرشب با آن ها به خوشگذرانی می پردازد به دلیل بذله گویی و روحیه شادش محبوبیت زیادی دارد.
بین القصرین اولین جلد از سه گانه نجیب محفوظ برنده ی جایزه نوبل ادبیات است. به همین دلیل اظهار نظر در مورد این اثر بهتر است بعد از خواندن هر سه جلد باشد ولی تا همین جا با داستانی رو به رو هستیم که فراز و فرود خاصی ندارد روال عادی یک زندگی در این خانواده بیان می شود . قصه از جایی که شروع می کند به شرح روزهایی که مردم مصر برای بیرون آمدن از سلطه انگلیس تلاش می کنند جذابیت بیشتری پیدا می کند که آن هم حدودا از صفحه چهارصد به بعد است . اگر کل داستان در این دوره میگذشت احتمالا با یک شاهکار طرف بودیم ولی نهایتا بین القصرین یک داستان ساده است که البته ارزش خواندن را دارد. شاید سختگیری من در مورد داستان این کتاب به دلیل علاقه ی خیلی زیادم به ادبیات عرب و توقع زیادی است که از آن دارم.
ترجمه ی کتاب و چینش کلمات در کنار هم کتاب را به یک کتاب کندخوان تبدیل کرده حداقل برای من اینطور بود که گاهی یک پاراگراف را باید دوبار میخواندم.
نظریه ی من که ممکن است طرفداری نداشته باشد این است که فکر میکنم نجیب محفوظ به شدت تحت تاثیر تولستوی بوده مخصوصا زمانی که در حال توصیف عواطف و احساسات شخصیت های کتاب است من کاملا کتاب جنگ و صلح و شیوه ی توصیف تولستوی را به خاطر می آوردم.
        

42

          تجربه عجیبی بود. رمان های کلاسیک معمولا غنی از توصیف های جزیی از حالات روانی آدم ها و غور در لایه ها و صفحات درونی آن‌هاست. بین القصرین دقیقا همین حس و حال را داشت، اما بسیار شیرین‌تر. از این جهت که انسانی که با بین القصرین با او مواجه می‌شویم، خیلی آشناست. انسان شرقی. مثل ما. انسانی که یک طرف درگیری ها و گفت و شنودهای درونی او، نه فقط وجدان و نه حتا یک قدرت فراانسانی اما نامعلوم و ناشناس، بلکه یک مفهوم آشنا برای ماست، خداوند.
سرتاسر خواندن رمان یک رفت و برگشت ناتمام است بین اینکه چقدر انسان مجموعه ای است از صفات مشترک و ثابت بین همه آدم‌ها در سراسر زمان و زمین، چه مصری چه انگلیسی. خشم، عشق ،هوس، زیاده خواهی و.... و در عین حال هر لحظه شگفت‌زده شدن از اینکه چقدر خشم و عشق و هوس و .... تاریخی و فرهنگی است و تمام ظهور این صفات در آدم ها وابسته به تاریخ و جغرافیاست. انسان شرقی و انسان غربی.
وقتی شروع به خواندن کردم، با توجه به ریویوهایی که از رمان خوانده بودم و همگی تأکید بر خاورمیانه ای بودن داستان داشتند، ناخودآگاه بیرون از رمان ایستاده بودم و تسلیم قصه نمی‌شدم. فضای داستان برایم نمادین بود و پدر نمادی از قدرت‌های خودکامه، مادر نماد سنت های فرهنگی و دینی تخدیرکننده و .... ولی کم کم این زجر مداوم را تمام کردم و در داستان این خانواده مصری غرق شدم. هرچند که پدر هم‌چنان برایم منفور باقی ماند اما توان هم‌دردی هم با او داشتم. مادر یک کاراکتر اعصاب خردکن و توسری خور باقی ماند، اما گاهی هم همسر بودن و مادر بودنش را می‌پذیرفتم و باقی هم همین‌طور.
پسران خانواده یاسین و فهمی بیشتر از همه برایم ملموس و مفهوم بودند و فهمی بسیار نزدیک و دوست‌داشتنی. مثل ژاک در خانواده تیبو.
انگار این تجربه یاسین نبود در مواجهه با انگلیسی‌های اشغالگر، خودم بودم در دوره قاجار :« سرخوشانه و مست از شادمانی رو به خانه کرد. چه بخت خوشی رو به او آورده بود! یک انگلیسی- نه هندی یا استرالیایی- به رویش لبخند زده و از او سپاسگذاری کرده بود! انگلیسی یعنی آدمی که در خیال وی نمونه کامل تکامل بشری بود»
و انگار این فهمی نیست در کنار خانواده اش، تک تک ما هستیم بین مردمان مان :« در جمع خانواده و با وجود شلوغی مجلس خود را تنها و ناهمگون می‌دید. در میان کسانی که وقت را می کشتند و می‌خندیدند، با دل خویش و اندوه و تب و تابش تنهایی می گزید..... او غریب است و دست‌کم بیگانه با اینان»
هنوز جلد دوم و سوم را شروع نکرده ام، اما خیلی دوست دارم، بالاخره به روز گار جوانی کمال هم برسیم. پسر سوم خانواده. نوجوانی که روزگار اشغال و قیام استقلال مصر را زیسته، در کنار یاسین و فهمی در نشست های عصرگاهی خانواده آرام گرفته، در کودکی یک تصویر مهربانانه و دوستانه از اشغالگران انگلیسی دارد و در نهایت جسد غرق به خون برادر را نیز تشییع کرده است. دوست دارم بدانم روزگار کمال را به کدام سو خواهد راند.
...
تصویر زن و مرد در خانواده و جامعه در بین القصرین به شدت مردسالار است. زنان و فرزندان همگی تحت اجبار و تسلط. اما با این حال تصویری کامل از پیوندها و روابط خانوادگی. یک تصویر کامل از یک خانواده که هرچند تحت اقتدار کامل پدر اداره می شود، اما تثبیت این اقتدار بیش از آنکه در اثر تدبیر پدر باشد، نتیجه ی یک ستایش و محبت عمیق از طرف فرزندان است. ما هرچند در یک اتمسفر تقریبا واحد با جهان عرب قرار گرفته ایم، اما در مورد جامعه و فرهنگ و روزمره ها در بین آنها خیلی کم می دانیم. خیلی قبل داستانی با مضمون فرهنگ عرب خوانده بودم که اسمش در خاطرم نمانده( فقط یادمه یه واحه توش داشت😂). سه گانه نجیب محفوظ بازگشت خوبی به این فرهنگ بود و احتمالا فعلا اینجا ماندگار خواهم بود.
در ضمن خیلی ترجمه خوبی بود. روان و راحت. ممنون آقای محمدرضا مرعشی‌پور.
        

1