معرفی کتاب همه چیز فرو می پاشد اثر چینوا آچبه مترجم کامروا ابراهیمی

همه چیز فرو می پاشد

همه چیز فرو می پاشد

چینوا آچبه و 1 نفر دیگر
4.0
2 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

8

خواهم خواند

10

ناشر
افراز
شابک
9789642435906
تعداد صفحات
208
تاریخ انتشار
1398/8/25

توضیحات

        
چینوا اچه بی(نیجریه 16 نوامبر 1930-)رمان نویس شاعر استاد دانشگاه و منتقد ادبی است او بیشتر شهرتش را مدیون نخستین رمانش همه چیز فرو میپاشد است.
همه چیز فرو میپاشد یک رمان مدرن آفریقایی بر پایه ی کهن الگوها است و از نخستین رمان های آفریقایی است که تحسین منتقدان جهان را برانگیخته و شاهکار اچه بی محسوب میشود این رمان در بسیاری از کشورهای جهان از آفریقا گرفته تا آمریکا و اروپا در مدارس و دانشگاه ها تدریس میشود.
بیشتر داستان در روستای اوموفیا در کرانه ی شرقی رود نیجر رخ میدهد و نزاع فرهنگ سنتی بومیان را با استعمارگران در ساتل های پایانی قرن نوزدهم به تصویر میکشد.
همه چیز فرو میپاشد به بیش از پنجاه زبان ترجمه شده و بیش از هشت میلیون نسخه از آن در سراسر جهان به فروش رسیده است.
فروشگاه الینت
      

لیست‌های مرتبط به همه چیز فرو می پاشد

یادداشت‌ها

        نکته 1 : وقتی نمی‌دانم که چند ستاره به کتاب‌ها بدهم، به این نگاه می‌کنم که 4 یعنی : ریلی لایکد ایت. و فقط یعنی همین.

نکته 2 : عنوان کتاب بسیار مناسب است.

نکته 3 : ادبیات آفریقا خیلی جالب است. و این اولین تجربه‌ام بود.

با خواندن این کتاب، چیز تازه‌ای را یاد گرفتم. و آن این بود که انسان‌ها گاهی ممکن است از چیز درستی طرفداری نکنند. و اکثر اوقات نیز همینطور است. چون درک و فهمیدن راه درست، به نظر من، کاریست سخت، و البته قابل ستایش.
اما، می‌توانند از فکرشان ، چه درست و چه غلط، طرفداری کنند. یعنی بر سر عقیده‌شان بمانند و بجنگند. شاید با بزرگترین چیز ممکن. یعنی خودشان. یعنی آن شکی که در آن‌ها به وجود می آید و آن را پس می‌زنند.
و تقریبا تمام افراد موجود در این داستان همینطور بودند. هم اوکونکوو که از سنت‌های قدیمی و اجداد قبیله طرفداری می‌کرد، هم ان ویه، که به نحو خود به مسیحیت گروید.
نکته‌ی دیگری که وجود دارد این است که تو در فصل‌های واپسین داستان به این فکر می‌کردی که شاید نمی‌بایست که دین یکتاپرستی به آنجا می‌رفت. چون آنها را بیش از اینکه به راه راست ببرد با خودشان درگیر کرد. و تو نمی‌توانی بفهمی که می‌ارزد یا نه. یعنی در حقیقت آنها هم خدای واحد را می‌پرستیدند، اما از او می‌ترسیدند، پس خدایان کوچکتری هم برای خودشان درست کرده بودند تا زندگیشان با هراس کمتری بگذرد.
و تنها مشکل انسان‌ها شاید وجود نداشتن درک درستی از یکدیگر باشد. شاید آنموقع دیگر اوکونکوو مجبور نشود که دیگری را بکشد و از ترس کم شدن شان خود در قبیله، خود را نیز حلق آویز کند.
چیز دیگری مرا خیلی متاثر کرد این بود که او چون مرد بودن را انجام کارهایی برخلاف احساسات خود می‌دانست، تصمیمم گرفت که کسی را که، او را پدر میخواند، با دست خود بکشد، تا در میان قبیله‌اش او را جنگجوی قابلی بدانند. اما حتی بهترین دوستش هم از اینکار او متعجب شد.... کسی او را ستایش نکرد. و خودش نیز مدتی در اندوه این عمل بود.
و من نمی‌دانم چه نتیجه ای بگیرم یا چگونه این متن را تمام کنم. فقط چیزهایی را که به نظرم رسید، گفتم.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

2

          کتاب فوق العاده ای بودد. چینوا آچه به که خود آفریقایی است، تصویری حقیقی از آفریقا به ما نشان می دهد که چطور با آمدن استعمار و سفید پوستان کل اتحاد قبیله ها از هم پاشید. آن چیزی که مدرنیته می خواهد یک دست کردن و یونیفورم کردن همه است، نمی داند که آن قانون که فردی سفید برای سیاه ها می نویسد چقدر مسموم است. البته او خوب می داند و برای اینکه بتواند آنها را تحت سیطره خود قرار بدهد باید این کار را بکند...این رمان آنطور  که باید و شاید در ایران مطرح نشد و این را هم می توان اینطور تحلیل کرد که جریان های ادبی این مملکت خیلی دل در گرو استعمار دارد!!به همین خاطر چینوا آچه به را در سبد افراد نمی گذارد...گرچه اگر خیلی نیک بنگریم این رمان آنقدر چهره بدی از سفیدها منتشر نمی کند.مثلا مستر براوون آدم خوبی بود و جانشین اش مستر اسمیت کمی توی ذوق می زد. بلاخره آچه به هم در آمریکا زندگی کرده و نون دانشگاه براوون را خورده و اگر سختگیرانه نگاه کنیم نظریه پسااستعماری ادوارد سعید هم تمجیدهایی از آمریکا دارد.اما اگر اینقدر سختگیری کنیم هیچ چیز باقی نمی ماند چون همه ما در دل خود از بابت هایی آمریکا را تمجید می کنیم و استعمار را می ستاییم. پس آچه به را می ستایم که خلاف جریان شنا کرده و غیرت و حمیّت خود را نسبت به وطن خود آفریقا از دست نداده است. فارغ از محتوا، فرم هم به صورت عالی در آمده است و شما یک رمان خوب و با کیفیت را می خوانید از فضای قبایل آفریقایی، فضایی که بسیار از شما دور است و ابدا خسته نمی شوید. این کتاب را که جایزه بوکر 2007 گرفته است و  به بیش از پنجاه زبان ترجمه شده است و هشت میلیون نسخه از آن فروش رفته را به شما معرفی می کنم و از شما می خواهم که این کتاب را بخوانید. ترجمه کامروا ابراهیمی از نشر افراز،  بسیار روان و عالی و خواندنی بود.
        

20