معرفی کتاب خاطرات خون آشام عاشق اثر فرهاد حسن زاده

خاطرات خون آشام عاشق

خاطرات خون آشام عاشق

فرهاد حسن زاده و 1 نفر دیگر
4.1
16 نفر |
4 یادداشت
جلد 1

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

37

خواهم خواند

1

شابک
9786005225518
تعداد صفحات
64
تاریخ انتشار
1398/7/6

توضیحات

        این خون آشام با همه ی خون آشام های دنیا فرق داره. خدا هیچ خون آشامی را عاشق نکند،اگر هم کرد الهی نامزد هیچ خون آشامی به دست مرد آبمیوه فروش کشته نشود،اگرم شد ای کاش صبرش زیاد باشد و بتواند انتقام بگیر،اگر هم نگرفت خدا کند بتواند خاطراتش را بنویسد،اگر هم نوشت خدا کند اجازه ی چاپ داشته باشد تا بشود خواند و پا به پایش خندید یا گریست.اگر شما هم گروه خونی تان به فضول ها می خورد، اگر از آن دسته آدم هایی هستید که دوست دارند سرک بکشند تو زندگی دیگران،اگر از خواندن یواشکی دفتر خاطرات دوست و اعضای خانواده لذت می برید،«خاطرات خون آشام عاشق»داروی درد شماست،در حقیقت بهترین داروی درد شماست.
      

لیست‌های مرتبط به خاطرات خون آشام عاشق

یادداشت‌ها

رزا𐙚⋆

رزا𐙚⋆

1404/5/23

          ماه را دوست دارم، همانگونه که خورشید را
و همانگونه که شب تاریک را 
و همانگونه که صبح سپید را
و همانگونه که بابام را
و همانگونه که انتقام را

کتاب خاطرات خون آشام عاشق نوشته فرهاد حسن زاده، داستان بامزه پشه‌ ماجراجویی را به تصویر میکشد که بعد از کشته شدن نامزدش، تصمیم به گرفتن انتقامی سخت از آمبیوه فروش نامرد میگیرد. 
سبک نوشتاری، نحوه گفتار و رفتار جیگوری و متفاوت بودن او با تمامی پشه های دیگر، ارتباط خوبی را بین او و خواننده ایجاد میکرد. علاقه غیر عادی اش به شعر و داستان یکی از اولین چیز هایی بود که به چشم میآمد. جیگوری ابتدای هر بخش، شعری از خود میسرود و اگر هم مشابه به شعری میبود که در دنیای آدم ها به چشم اش خورده بود، ادعا میکرد که آدم ها از ایده های او کش رفته اند. نویسنده در خیلی از مواقع، رفتار جیگوری را شبیه به انسان ها و در عین حال بسیار متفاوت از آنها نشان میداد، مثل زمانی که او در آینه به خودش زلید و موهایش را ژولید که فشن باشد و نیشش را با نیش ساب تیز کرد، بعد هم به دلیل حوصله پرواز نداشتن سوار یک ماشین دربستی شد.
این پشه به قدری خلاق بود که برای هر موقعیت، راهی متفاوت برای بیان خودش داشت، مثل زمانی که فرصتی عالی برای انتقام پیدا کرده بود و گفت:«عالی بود و از این بهتر نمیشد که. خون آشام ها سخنی دارند که وقتی از این بهتر نمیشود، بهتر است نشود.» یا زمانی که خرمگسی چینی اعصاب او را به هم ریخته بود و او برایش سفت و سخت خط و نشان میکشد :«از شما خرمگس ها بدم میاید که، به خصوص چینی هایتان که همه جا را پر کرده اند که!»
نویسنده ای که موفق به انجام کاری مثل ایجاد ارتباط و حس همزادپنداری بین خواننده و یک پشه شده است، قطعا در آینده میتواند شما را به اثر های دیگری از خودش هم جلب کند و از جیگوری هم در این مسیر استفاده کند.
        

6