خاطرات یک بچه ی چلمن: زدن به سیم آخر
در حال خواندن
0
خواندهام
47
خواهم خواند
6
توضیحات
فشار روی گرگ هفلی طاقت فرسات. مادرش فکر می کند بازی ها کامپیوتری خیلی از توان ذهنی اش را گرفته و به همین دلیل او را مجبور کرده که کنسول بازی را زمین بگذارد و روی خلاق خود را نشان دهد. در همین جریان ها او یک بسته پاستیل کرمی پیدا می کند و فکری در سرش جرقه می زند: با ساختن یک فیلم ترسناک خواسته ی مامان را در زمینه خلاقیت برآورده می کند... آیا او با ساختن این فیلم مشهور و ثروتمند خواهد شد؟ یا این که زدن به سیم آخر در این ماجرا، شرایط او را بدتر از قبل می کند... .
لیستهای مرتبط به خاطرات یک بچه ی چلمن: زدن به سیم آخر
یادداشتها