گل صحرا

گل صحرا

گل صحرا

کاتلین میلر و 4 نفر دیگر
3.5
12 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

25

خواهم خواند

15

مادرم یکی از شاهکارهای طبیعت را روی من گذاشت.واریس به معنی گل صحراست.گل صحرا در محیط های بی آب و علف می روید،جایی که کمتر موجود زنده ای می تواند در آن زنده بماند.گاهی اتفاق می افتد که یک سال هم در کشورم باران نمی بارد.اما وقتی بالاخره باران می بارد و زمین پر گزد و خاک را می شوید،معجزه رخ میدهد و گل ها ظاهر می شوند.گل صحرا رنگ نارنجی مایل به زرد درخشانی دارد و به همین دلیل زرد رنگ محبوب من بوده است. واریس دیری زنی فوق العاده است.روح او مانند زیبایی اش نفس ذرسینه حبس می کند.روزها مدل بین المللی و سخنگوی خقوق زنان در آفریقاست وشب های رویای بازگشت به خانه ،به وطنش سومالی را در سر می پروراند.وقتی واریس دواذه سال بیش ترنداشت،از زندگی کوچ نشینی صحرایی فرار کرد.چون پدرش در مقابل پنج شتر ترتیب ازدواجش را با مرد غریبه ای شصت ساله داده بود.او از صرای سخت سومالی می گذرد و به لندن جایی که به وسیله ی عکاسی کشف می شود،سفر می کند .اما او با خود خاطرات ناگوار ودرد و رنج واقعی سنتی کهن را به همراه مبرد:ختنه،وقتی که او فقط پنج سال داشت ،ختنه شد.

لیست‌های مرتبط به گل صحرا

یادداشت‌های مرتبط به گل صحرا

            " قسمت اول خلاصه‌ای به زبانِ خودم هست"

واریس!واریس!
 مادرش بود که برای شروع زندگی و هویت جدیدش صدایش می‌زد.
برای چنین روزی چشم انتظار بود و خیلی ذوق داشت اما وقتی آن زن کولی را دید دنیا روی سرش خراب شد.
زن چهره‌ی وحشتناکی داشت.
تیغه را لای پاهایش برد و تیکه‌ی اضافی گوشت را از بدنش جدا کرد و به گوشه‌ای انداخت.
در دستان مادرش از درد به خود می‌پیچید و دیگر چیزی را نمیفهمید.
پنج سالگی برای واریس دردناک‌تر از چیزی بود که فکر می‌کرد.
هویت جدیدش بعنوان دختر پاکیزه دردهایی غیرقابل تحمل به او داده بود.
تا چند روز نمی‌توانست راه برود و در گوشه‌ای افتاده بود.
دردها فقط مختص به آن چند روز نبود این دردها همراش بود تا آخر عمر.
نه فقط برای او بلکه برای تمام زنان آفریقا.


رسم و رسومات قدیمی که از عدم آگاهی بین جوامع نشئت می‌گیرد؛ حتی الان که در دروه‌ی آگاهی عملی هستیم هم قربانی‌های را به همراه دارد.
واریس دیری مدلِ آفریقایی یکی از قربانی‌های این سنت‌های قدیمی در جامعه‌ای مردسالار است که در کتاب گل صحرا زندگی‌نامه خودش را تعریف می‌کند.
به طور کلی این کتاب به وضعیت نا به‌ سامان زنان و ختنه‌ی زنان در جوامع آفریقایی می‌پردازد.
چیزی که واریس را
از هم نوعان خودش متمایز می‌کند فرار از موقعیتی است که برایش ساخته بودند.
زمانی که واریس متوجه می‌شود پدرش قرار است او را با تعدادی شتر معامله کند و او را وادار به ازدواج با مردی کند که سال‌ها ازش بزرگتر است پا به فرار میذارد.
فراری که حتی نمیداند چه سرنوشتی به دنبالش خواهد بود.
بدون هیچ پناهگاهی وارد جاده می‌شود و خودش را به نحوی از خطری که تهدیدش میکرده است دور می‌کند.
واریس دیری سرنوشت و زندگی جالبی دارد.
این کتاب از جمله کتاب‌هایی بوده است که خیلی زود تمامش کردم و دائما دوست داشتم بدانم پایان زندگی واریس به کجا ختم می‌شود.
جالب اینجاست؛
این زن با ژنتیک و محیطی که در آن زندگی می‌کرده است کاملا مقابله می‌کند.
بدن زن در محیط زندگی‌اش کالایی محسوب می‌شده است که پدرش می‌خواسته او را بفروشد.
در قبیله او به دختران قبل از ختنه برچسب کثیفی و ناپاکی می‌زدند و ارزشی برایشان قائل نبودند ولی با همه‌ی این‌ها این فرد در نهایت مدل می‌شود.
آن هم در جامعه‌ای غربی با فرهنگی کاملا متفاوت که این خیلی جذاب است.
حالا واریس که حتی نمی‌توانسته بخواند و بنویسد تبدیل به فعال و سخنگویِ حوزه‌‌ی زنان( ختنه‌ی زنان ) شده است و صدای هم نوعانش رو که سال‌ها با درد، مشکلات جسمی،روحی و جنسی همراه بودند به بقیه می‌رساند.