معرفی کتاب خروس اثر ابراهیم گلستان خروس ابراهیم گلستان 3.9 18 نفر | 7 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 0 خواندهام 31 خواهم خواند 16 ناشر روزن شابک 0000000964000 تعداد صفحات 119 تاریخ انتشار 1374/5/1 نسخههای دیگر نشر اختران توضیحات متن کامل و مورد تایید نویسنده بریدۀ کتابهای مرتبط به خروس ایلیا 1402/7/25 خروس ابراهیم گلستان 3.9 7 صفحۀ 65 «رفتم در آستانه و تکیه به جرز دادم و تاریکی را که میرسید، میدیدم. باد ملایمی که بوی دریا داشت، همراه صدای موج میآمد. حیاط بیصدا و بیکس بود و هیچ چیز در آن نمیجنبید، جز نور سرخ آتش بیدود زیر دیگهای گوشهی دیوار که در لای خاکستر خوابیده بود و خل انداخته گاهی جرقهای میزد. بعد به راهنما گفتم «ما را بر لب دریا.» اما حاجی میان قنوت از ته اتاق بلندتر گفت «... وقنا من عذاب النّار...» که انگار حرفی داشت. و با دست اشاره کرد بمانیم و رفت در رکوع. دیگر تنها صدای سینِ سبحانهایش به گوش میآمد. انگار با فشار مؤکد به روی سین میخواست هر شبههی شکست در نمازش به علت این انحراف در توجه را از میان بردارد. هرچند گویا فعلاً به ما بیشتر توجه داشت تا مبدأ اعلا.» 0 3 پستهای مرتبط به خروس آروشا دهقان 1402/6/2 ابراهیم گلستان؛ جادوگر واژه و تصویر 0 20 یادداشتها محبوبترین جدیدترین آریا مهرزاد 1403/8/26 داستانش به آرامی شروع میشه و جایی که نقطه عطف داستان هست ریتم خوب و تندی پیدا میکنه به طوری که تو همون طوری که نویسنده میخواد مشتاقانه به خوندن ادامه میدی و کتابو زمین نمیذاری. داستانهایی که تو سرزمین های جنوبی رخ میده و رسومشون رو به رخ میکشه خیلی دوست دارم. 0 0 mahdi 1401/9/18 اگر از من بپرسند خاص ترین داستان ایرانی، یا حتی در بین تمامی داستانها، که مطالعه کردی کدام است، احتمالا بدون تامل بگویم خروس! داستانی زیبا از تقابل تفکر سنتی و پوسیده که میخواهد در مقابل قهرمان داستان، که فرزند زمانه است، بایستد، غافل از آنکه خود اوست که در نهایت در کثافت غرق خواهد شد! 0 13 امیرعباس افضل زاده 14 ساعت پیش باز هم نثر موزون و آهنگین و افسونانگیز گلستان. 0 0 سید علی مرعشی 1401/4/11 خروس اثر ابراهیم گلستان از شروع مبهم داستان و زبان غریب آن برای بسیاری از مردم غیر جنوبی که بگذریم می توانیم بگوییم که با داستان خیلی خوبی طرف هستیم. جزیره ای در جنوب، نفوذ بوی نم و شرجی دریا به تار و پود خانه ها و سکوت و سکون معما گونه ی اهالی که وقتی به سخن در می آیند نیز چندان کمکی به درک مخاطب امروزی از فلسفه ی زندگی شان نمی کند همگی بیانگر فضایی جدید برای من هستند. بیکران بودن دریا و گرمای مجنون کننده ی جنوب هر کدام می توانند علتی برای خلق داستان ها،افسانه ها، خرافات و اعتقادات عجیب انسانهای این منطقه باشند. نوعا حضور بیگانه ای از خارج در چنین جهانی همراه می شود با خارج شدن تعادل شکننده و نانوشته ی قوانین چنین زیست بومی. ترسیم چند صحنه عالی مانند از تخم در آمدن خروس شوم و ناپاک در کنار ساعت که گویای ولدالزنا بودن خرافات در بستر تاریخ و ترسیم نقش زمان در ایجاد چنین پدیده ای از نقاط برجسته ی داستان بود. 0 0 زهرا شعرباف 1402/7/26 از اون دسته کتابهایی که دلت نمی یاد زمین بذاری و دوست داری اکر آب گوارایی بود یکدفعه تا ته سر بکشی. فضا سازی داستان به قدری با جزئیات، تصویری و قابل لمسند که انگار در حال مشاهده ی فیلمی هستی. شخصیت ها به خوبی پرداخته شده و هر دم با یک شخصیت هم ذات پنداری می کنی. قصه در جنوب ایران اتفاق می افتد و من هنوز در هوای داستانم. بسیار خوب بود. دوستش داشتم. 0 1 سهیل خرسند 1401/9/25 پیش از بررسی دقیق، با توجه به تیغ تیز سانسورچی در ایران، مینویسم امکان ندارد این داستان به طور متن کامل در ایران وجود داشته باشد و این چنین بوده که ناشرین فاسد و سودجو کمر همت به نابودی داستانش بستند و صدای نویسنده را در آوردند. تنها کتابی که کلمه به کلمهی آن مورد تایید شخص نویسنده است، چاپ نشر روزن در امریکا و انگلیس، مورخ یکم مرداد ماه یکهزار و سیصد و هفتاد و چهار در یکصد و نوزده صفحه است. پیشنهاد میکنم با مطالعهی متن چاپ اصلی کتاب حقوق نویسنده را لگد مال نکنید، و پول در جیب ناشرین سودجو نریزید. گفتار اندر عنوان کتاب خروس... شاید در نگاه عامیانه به خاطر حضور پررنگ خروس در داستان کتاب، برخی فکر کنند منظور گلستان همان خروس بوده اما خیر. اگر نسخهی سانسورشده و تکه پاره شده را مطالعه نمایید قطعا به موضوع پی نخواهید برد اما پر واضحه که آن خروس در فصل اول کتاب و حضورش تنها یک المان و استعاره بود برای پرداخت و واکاوی یک سنت شوم و دیرینه در بین دریانوردان جنوبی ک در این مورد کمی بعد بیشتر خواهم نوشت، اما خروس یا همان «The Cock» که ابراهیم گلستان به آن اشاره نموده، منظور آلت مردانه است. گفتار اندر داستان کتاب خروس داستان بلندی از ابراهیم گلستان است که نسخهی کامل آن نخستین بار سال ۱۳۷۴ در انتشارات روزن در نیوجرسی و لندن و سپس در سال ۱۳۸۴ توسط انتشارات اختران در تهران منتشر شد. تکههایی از نسخهٔ اول خروس سال ۱۳۵۹ خورشیدی در مجلهٔ لوح چاپ شده بود. گلستان به گفتهی خودش داستان را در آخرین روزهای سال ۱۳۴۸ و تابستان ۱۳۴۹ نوشتهاست. در دههٔ ۱۳۷۰ این داستان به صورت ناقص و با جملههای کوتاهشده در قالب مجموعهای به نام شکوفایی داستان کوتاه در دهه نخستین انقلاب بهچاپ رسید. گلستان اعتراض خود به چاپ این داستان را در ابتدای چاپ کامل این کتاب مکتوب کرد. سال ۱۳۸۵، یک سال بعد از چاپ کتاب در ایران، مجوز انتشار خروس لغو و سال ۱۳۸۶ در بیستمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران فروش آن ممنوع اعلام شد. تلاش ناشر برای دریافت مجوز تجدید چاپ، ثمری نداشت. داستان خروس کمتر از یک شبانهروز زندگی دو مهندس نقشهبردار شرکت نفت را نشان میدهد که برای مساحی به جزیرهای رفتهاند و با جزیرهنشینان سر میکنند. آنها از سواری جا میمانند و مجبور میشوند شب را در منزل کدخدا بگذرانند. کدخدا از آنها دوستانه پذیرایی میکند و برایشان سفرهای رنگین ترتیب میدهد. این دو مهمان بعد از ورود به خانه متوجه صدای بلند و عجیب خروسی میشوند. کدخدا خروس را حرامزاده میداند و معتقد است این خروس از ساعت شماطهدار به دنیا آمدهاست. این خروس با آوازهای مکرر نابههنگامش اهالی محل و صاحبخانه را ذله کردهاست. خروس، علاوه بر این، بر کلهی بز آذینشده سردر خانه، مرتب فضله میاندازد. کدخدا به نوکرهایش دستور میدهد که خروس را بگیرند و بکشند. نثر گلستان منحصربهفرد است و با زمان و مکان داستان و شخصیتها، بهویژه با استفاده از گویش جنوبی، مطابقت دارد. این نثر، بهکلی با نمونههای دیگر داستانی او متفاوت و غریبترین نثر گلستان است. سکتههای عامدانه و اخلالهای ظریفی که نویسنده در نثر ایجاد کردهاست، در راستای ضد تفسیر بودن آن است. گلستان دست به نوعی زمختنویسی نادیدنی زده که نه تفاوتش با زبان معیار را بهرخ میکشد و نه خواننده را آزار میدهد. شگردهای نثر گلستان برگرفته از متون و ادبیات کهن است. نثر خروس، شاعرانه است و این شاعرانگی، برآمده از ریتمی است که گلستان در آن تبحر دارد و میتواند برای ایجاد تنش دراماتیک در داستان، میان تعبیرهای کوتاه و بریده و توصیفهای طولانی و تغزلی، هماهنگی ایجاد کند. ایجاز در گفتگوها و قدرتشان در پیش بردن داستان قابل توجهاند. نقلقولها در داستان، چندلایه و اغلب حامل چند معنا هستند. توصیفهای داستان، زیبا و در شخصیتپردازی مؤثر است. گفتار اندر دارخرستو دارخرستو، سنتیست دیرینه در برخی شهرهای جنوبی که دریانوردان کودکی را که به علت فقر و تنگدستی از والدینش خریداری کردهاند، بر روی چوبی که به شکل آلت مردانه تراشیدهاند مینشانند، و او را روی این چوب فشار میدهند تا عضلات مقعدش شل و گشاد شده و برای ارضای جنسی دریانوردان در دریا آماده شود، سپس آن بچهها را «سوگلی» و «همبستر» خود میکنند. این مراسم همراه با جشن و شادی است. کارنامه انگشتشمارند کتابهای فارسی که برایشان پنج ستاره منظور کردهام. برای این کتاب نمرهی ۴.۵ را عادلانه میدانم اما بابت شجاعت گلستان، تسلطش به داستان و نبوغش به او ارفاق میکنم و او را همنشین بزرگان میکنم. بیست و پنجم آذرماه یکهزار و چهارصد و یک 4 11 امیررضا بیات 1403/3/19 داستان از هر جهت فوقالعاده بود. نثر قوی و روان، دیالوگهای موجز و در عین حال پر مغز، فضاسازی خاص اما ملموس و شخصیتهای باورپذیر. اما جدای همهی اینها موضوع و درونمایه داستان برام به شدت جذاب بود. موضوعی جسورانه در باب یکی از رسوم قدیمی غلط. و چقدر گلستان خوب تونسته بود برای پرداختن بهش از تمثیل استفاده کنه. از اسم اثر بگیرید تا روایت اصلی. مطمئنن یکی از بهترین آثار ادبیات داستانی ایران که تا به حال خوندم. این رو هم اضافه کنم که نسخهی نشر روزن نسخهی بدون سانسور هست و اگر داستان رو از این نشر بخونید میفهمید اگر تیغ سانسور به جان این داستان بیفته چه زخمهای جبرانناپذیری میتونه بهش بزنه. اتفاقی که قبل از چاپ نسخهی کامل اثر توسط گلستان افتاده و در الحاقات اولیهی کتاب گلستان به درستی در باب این سانسورها حرف میزنه و بهشون اعتراض میکنه. در آخر باید عرض کنم: لعنت بر سانسور و سانسور کننده. 0 8