معرفی کتاب سونات اشباح [نمایشنامه] اثر آوگوست استریندبرگ مترجم جواد عاطفه

سونات اشباح [نمایشنامه]

سونات اشباح [نمایشنامه]

3.6
7 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

11

خواهم خواند

8

ناشر
افراز
شابک
9789642434831
تعداد صفحات
88
تاریخ انتشار
1392/5/20

توضیحات

        بسیاری از منتقدان، سونات اشباح را از مهیج ترین نمایشنامه های مدرن جهان دانسته اند، نمایشنامه ای یکپارچه و متحد، متشکل از یک مخلوط همگن از ماده و ذهن انسان. استریندبرگ در این نمایشنامه به دنبال تصویر کردن دنیای رویاها بود، جایی که روح ها و انسان ها در کنار هم در منظر چشم تماشاگر نفس می کشند و از هم تاثیر می گیرند؛ اما در این جهان رویایی هزار رنگ، تنها واقعیت و حقیقت ممکن، مرگ است. وقتی همه ی پرده ها فرو می افتد و دیگر چیزی برای عیان کردن و رسوا شدن باقی نمی ماند، مرگ تنها پناه و پناهگاه آدم های جهان نمایشی استریندبرگ است، مرگی که خود رهایی دل پذیر است...
      

یادداشت‌ها

          فکر می‌کنم انتخاب این نقاشی برای جلد این نمایشنامه یکی از هوشمندانه‌ترین انتخاب‌هاست؛ البته در واقع باید درود گفت بر روان آقای استریندبرگ که خودش نمایش را با این نقاشی به پایان می‌رساند. و خوشحالم که خوانش نمایشنامه‌های استریندبرگ را با این یکی تمام کردیم؛ این مرد عجیب که هم ازش بدم می‌آید، هم دلم می‌خواهد بنشینم با هم چای بخوریم. «سونات اشباح» مرا بیش از هر اثرش یاد حال و هوای «نمایش یک رؤیا» می‌انداخت و من این حالت اکسپرسیونیستی و دیوانۀ آثارش را ترجیح می‌دهم. چند تصویر دیدم از اجراهای این نمایش که اشباح با پارچه‌های سفید در میان بازیگرانی که نقش زنده‌ها را بازی می‌کردند نشسته بودند و خیلی همه‌چیز نفس‌گیر و زیبا بود. خیلی دوست دارم روزی اجرای باکیفیتی از این نمایشنامه را ببینم. من دیدگاه‌های استریندبرگ را قبول ندارم، ضدزن بودنش شدیداً و عمیقاً آزارم می‌دهد، خرافاتی بودنش گاهی توی ذوقم می‌زند. اما با همۀ اینها انگار بخشی از وجودم تمام تاریکی‌ها و ابهام‌ها و سردرگمی‌هایش را درک می‌کند و با همان بخشم دلم می‌خواهد با او چای بنوشم و بهش بگویم هی؛ آن‌قدر خودت رو اذیت نکن. شاید همه‌چیز ان‌قدر تاریک و تلخ هم نباشد.
        

0