معرفی کتاب با اطمینان می دانم که ...: توصیه های اپرا وینفری برای موفقیت و خوشبختی در زندگی اثر اپرا وینفری مترجم یاسمن رضایی

با اطمینان می دانم که ...: توصیه های اپرا وینفری برای موفقیت و خوشبختی در زندگی

با اطمینان می دانم که ...: توصیه های اپرا وینفری برای موفقیت و خوشبختی در زندگی

اپرا وینفری و 2 نفر دیگر
3.0
6 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

10

خواهم خواند

1

شابک
9786007443989
تعداد صفحات
152
تاریخ انتشار
1399/4/7

توضیحات

        
با اطمینان می دانم که...
یکی از پر فروش ترین کتاب های سالیان اخیر جهان از زبان یکی از موثر ترین و با نفوذترین زنان دهه ی آغازین قرن بیست و یکم است.اپراوینفری در زمانه ی شک ها و تردیدها از معجزه و شفافیت و لذت و شکرگذاری و قدرت می گوید.از کشف ریزترین لذت ها و ظرفیت ها و جذابیت های زندگی گرفته تا مسیر کلی و دشوار شناخت خود از کشف مسیر اختصاصی هرکدام از ما برای درک کردن و ممکن ساختن آن به دنیا آمده ایم قصه ی بیرون کشیدن نقشه ی گنج از دل سنگ و همه ی این ها از زبان زنی که خود سخت ترین دوران نوجوانی و جوانی را داشته است اما حالا انسانی است که می تواند از بالا رفتن سن اش کیف کند.چون می داند فرصتی برای رشد است چه خوب که شصت ساله شده ام همین است که طوری از اعجاز از به ثمر رساندن هرلحظه از زندگی سخن می گوید.که باورش می کنید.
با اطمینان می دانم که حاصل قلم ثروتمند ترین زن دنیای هنر و  رسانه است که هنوز لذت کتاب خواندن زیر درخت بلوط را از یاد نبرده است لذتی که امیدوارم با خواندن این کتاب برای شما هم اتفاق بیفتد کتابی که خوب است در هر خانه ای و میان هر خانواده ای وجود داشته باشد.

      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به با اطمینان می دانم که ...: توصیه های اپرا وینفری برای موفقیت و خوشبختی در زندگی

نمایش همه

یادداشت‌ها

شراره

شراره

1402/9/30

          خیلی کتاب آروم و آرام بخش و مثبتیه...از اون کتابای آبکی نیست...یه آدم درباره تجربش از زندگی و فراز و نشیب و راهکارهایی که برای مواجه با مسائل پیدا کرده حرف میزنه و اصلا نمیگه چنین باش و چنان کن...میگه من این راه و رفتم و این درس را گرفتم و از آدمای دورو برم اینارو یاد گرفتم...به توهم میگم شاید ازش بهره ببری...
قبل از اینکه این کتابو بخونم هر کی درباره هر موضوعی میگفت پس خدا چرا کاری نمیکنه و اگه خدا هست پس چرا اوضاع اینطوره...در جواب میگفتم هیچ معلمی سر امتحان برگه پاسخو بهت نمیده تا خلاقیتو ازت نگیره تا بتونی انتخاب کنی تا نگی من حق انتخاب نداشتم پس مسئول نیستم...اگه حال جهان بده دلیلش ما و انتخابهای ماست نه کار خدا اگر خدا همه چیزو درست کنه اونوقت نمیگید حق انتخاب از ما گرفته شده؟ 
برای همین جواب اپرا به این سوال رو خیلی پسندیدم... احساس درک شدن کردم...
اپرا: مردم به خاطر کاری که خدا کرده زجر نمیکشند بلکه به خاطر کارهایی که کرده‌ایم و کار هایی که نکرده‌ایم اذیت میشوند...

جملاتی از کتاب: 

زندگی همین است.زمان با تیک تاکش میگذرد و زخم‌هایتان را مرحم میگذارد و از روی زمین بلندتان میکند و دوباره بهتان امید پرواز میدهد. 

اگر فرد دیگری را مسئول شادی زندگیتان میدانید فقط دارید وقتتان را تلف میکنید باید آنقدر نترس باشید که بتوانید همان عشقی که در زندگی دریافتش نکردید به خودتان بدهید. 

هر روز فرصت های تازه‌ای با خود به همراه می آورد تا رشدتان دهد.

اگر خودت را مهار کنی به هیچ دستاورد ارزشمندی نمیرسی. 

بزرگترین اشتباهاتم در زندگی از یک چیز نشات میگرفت اینکه قدرتم را به دیگران بدهم آخر فکر میکردم عشقی که دیگران پیشنهاد میکنند از عشقی که باید به خودم بدهم مهمتر است... 

با اطمینان میدانم که فقط وقتی میتوانید به هدفهایتان در زندگی برسید که رویاهایتان را دنبال کنید این به آن معنی نیست که شما به شهرت یا ثروت میرسید در واقع ممکن است رویای شما هیچ ربطی به رفاه نداشته باشد و تمامش این باشد که زندگی تان سرشار از لذت و شادی باشد یا هیچ ندامتی نداشته باشید و وجدانتان در آرامش باشد ... 

بارها و بارها رشد کنید و نو شوید...معتقدم فقط وقتی میتوانید این کار را انجام دهید که به اندازه کافی ایستاده باشید و به ندای درونتان که نادیده‌اش میگرفتید توجه کنید و بعدش با بزرگترین چالش زندگی روبه رو میشوید اینکه تمام شهامتتان را جمع کنید تا بی توجه به نظر و حرف اطرافیان دنبال رویاهایتان بروید...شما تنها انسان زنده‌ای هستید که میتوانید یک تصویر کلی ازندگیتان را ببینید...شاید هم نتوانید... 

شایعه قتلی است که توسط یک ترسو رقم خورده است. 

مردم به خاطر کاری که خدا کرده زجر نمیکشند بلکه به خاطر کارهایی که کرده‌ایم و کار هایی که نکرده‌ایم اذیت میشوند...

اعتقاد دارم ما چیزهارا بیشتر از آنکه هست پیچیده میکنیم.(کاملا باهاش موافقم)



        

8

NJM

NJM

1404/4/26

          دوسش نداشتم!
خب همش داشتم فکر می‌کردم یادداشتم رو چطوری شروع کنم.فکر می‌کنم شروعش گویای همه چیز باشه.
زمانی که این کتاب رو خریداری کردم شنیدم که اُپرا توی این کتاب از زندگی سختش و اینکه چطوری به آرامش و موفقیت رسیده صحبت کرده. برای من همیشه دیدن زندگی از چشم انداز دیگران خیلی جذاب بوده مخصوصاً زمانی که طرف مقابل شخص مطرحی باشه.دلیل خوبی بود برای خریداری کتاب اما در نهایت ناامیدم کرد.
فکر می‌کردم قراره خانم اُپرا خاطرات زندگیش رو به شکل جزئی تری تعریف کنه جوری که بتونیم باهاش ارتباط بگیریم و در نهایت از راه هایی که استفاده کرده تا از بحران هاش عبور کنه پرده برداری بشه،اما چنین چیزی نبود. اگر شما هم فکر می‌کنید قراره با چنین چیزی روبرو بشید باید بهتون بگم که سخت در اشتباهید.
کتاب جملات قابل تأملی داره اما نه به اون صورت که تو بتونی از توصیه هاش استفاده ای بکنی یا حتی به راحتی دیدگاه طرف رو مورد بررسی قرار بدی. نویسنده فقط گذر کوتاه و کلی به برخی از خاطراتش زده و تعریف کردن خاطراتش سیر مشخصی نداره(منظور اینه که یک جا از سن کنونیش صحبت می‌کنه یک جا از سوم دبستانش). صحبت هاش هم کاملاً کلی هستند چیزهایی شبیه به غذای خوب بخور،خودت رو دوست داشته باش،شکرگزاری کن و...
فکر می‌کنم کسانی که فقدان های بزرگ مثل از دست عزیز یا از دست دادن سلامتی رو تا حالا تجربه نکرده باشن حرفای این خانم براشون یک جورهایی بی‌معنی تلقی بشه!در نقطه مقابل افرادی که چنین اتفاقاتی رو تجربه کردن خودشون به این نتیجه رسیدن که باید قدر لحظاتشون رو بدونن پس در نتیجه کتاب به اون صورت نمی‌تونه کمک کننده باشه!
کتاب می‌تونست بسیار بهتر از این باشه اما نشد ولی خب از اونجایی که خانم اُپرا نویسنده نیستند می‌شه که چشم‌پوشی کرد و این کتاب رو صرفا پیامی دونست که می‌خواستن به گوش جهانیان برسونن.
        

7