معرفی کتاب امپراتوری خورشید اثر جیمزگراهام بالارد مترجم علی اصغر بهرامی

امپراتوری خورشید

امپراتوری خورشید

4.5
2 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

6

خواهم خواند

8

شابک
9789643621445
تعداد صفحات
430
تاریخ انتشار
1399/9/2

توضیحات

        
جنگ واقعی آن چیزهایی بود که خودش از اشغال چین به دست ژآپنی ها در 1937 دیده بود؛جنگ واقعی رزمگاه های قدیمی هونگ جائو و لونگ هوا بود که هر بهار استخوان مردگان دوباره در شالیزارها سبز میشدند و به سطح آب می آمدند؛جنگ واقعی هزاران پناهنده ی چینی بود که انبوه انبوه در جان پناه های چوبی پوتونگ از وبا مردند؛جنگ واقعی سرهای غرفه به خون سربازان کمویست بود که در سراسر بند چینی ها بر سر نیزه زده بودند.در جنگ واقعی کسی نمی داند طرف کیست،و نه پرچمی در کار است،نه گوینده ای،نه برنده ای،در جنگ واقعی دشمنی در میانه نیست
از متن کتاب
آمیزه ی درخشانی از تاریخ،زندگی نامه ی نویسنده و تخیل و تاملی که بالارد استاد مسلم آن است یک موفقیت ادبی باورنکردنی است و چنان تکان دهنده است که تحمل آن تقریبا ناممکن است.
اثری که از تخیلی عمیق و تکان دهنده نشئت گرفته است.
ریچاردایدر،منتقد لس آنجلس تایمز 
امپراتوری خورشید یک شاهکار است،و م مثل همه ی شاهکارها زاویه ی نگاه نویسنده زاویه ای غیر منتظره و کمی نامتعارف است و تاثیر عمیق اثر نیز از همین دیدگاه ناشی میشود.

      

لیست‌های مرتبط به امپراتوری خورشید

خنده سرخسفر به انتهای شبدر جبهه  غرب خبری نیست

ادبیات ضدجنگ

52 کتاب

قرار است وجود خود را بفروشم. قرار است نیست شوم، غرق در شومی و پلیدیِ جنگ. می‌خواهم خود را فدا کنم. از وجودم چیزی نخواهد ماند. نمی‌دانم این کار را چرا انجام می‌دهم، می‌دانم وجودم زخم خواهد دید. شاید زخمش هیچگاه التیام نیابد. اما انجامش می‌دهم. چرا؟ ضروری است؟ برای روحم تحمل این زجرِ مطالعه‌ٔ ادبیات ضدجنگ ضروری شده است. چرا؟ معمولا شرح علتِ امورِ ضروری کارِ سختی است. علتی ندارم برایش. توجه‌ام به آن جلب شده است، قوای ذهن‌ام را اشغال کرده است و وجودم معطوف به آن شده است. پس انجامش می‌دهم و زجر می‌کشم. اینجا لیستِ آثار ادبیات ضدجنگی که پیدا کرده ام را قرار می‌دهم (مشخصا ترجمه‌ها و آثار فارسی را. چون هدفم فهم جامعهٔ ایران است). حتما برای هرکدام از این کتاب‌ها که بخوانم، مرور خواهم نوشت و سعی خواهم کرد تکه تکه تصویرِ کلیِ ادبیات ضدجنگی را که می‌خواهم معطوف به فهمِ جامعهٔ ایران باشد را تکمیل کنم. اصلا ادعا چیه؟ باور دارم که ادبیات تصویری از جامعه را نشان می‌دهد، این بدان معنا نیست که تصویرِ تمام جامعه در ادبیات منعکس می‌شود (هیچ اثر و روایتی نمی‌تواند همه‌چی را به تمامه در خود بازنمایی کند) و این گزاره بدان معنا نیز نیست که ادبیات چیزی جز بازنمایی جامعه نیست، یعنی کارکردهای دیگری نیز برای متنِ ادبی قابل تصور است. در کنار این، باور ندارم که برای فهمِ جامعه نوعی متن‌بسندگیِ ادبیات‌پایه مکفی و از قضی حتی ممکن است؛ یعنی ادبیات مفری برای فکر در باب جامعه است و فهمِ جامعه طبیعتا و قطعا منحصر در متنِ ادبی نیست. پس، متنِ ادبی به فراتر از خود (تاریخ و جامعه) ارجاع دارد و از این حیث منطقی است که برای فهمِ جامعه بتوانیم ادبیات را فراخوانی کنیم. در این لیست، که تا اینجا بدونِ جست‌وجوی روشمند و صرفا با پرسان پرسان گشتن، سرچرخاندن و بُر خوردن میانِ کتاب‌ها تشکیل شده است، سعی کردم به جوانب مختلفِ چیزی که بهش "ادبیات ضدجنگ" می‌گیم توجه داشته باشم. در نهایت هیچ ادعایی ندارم و با تمام وجود گشوده هستم به هر اتفاقی که در این مسیر بیافتد. هیچ چیز را مفروض نخواهم گرفت جز اینکه "جنگ سراسر پلیدی است و چیزی در جنگ پرتویی از روشنایی ندارد." این لیست را بسیار ادیت/ویرایش خواهم کرد. حتما اگه نکته‌ای هست، اثری را جا انداخته ام، اثری را به اشتباه در لیست قرار داده و خلاصه هرچه بود خیلی خوشحالم می‌کنید بهم اطلاع بدید. اگر در این مسیر به هر کدام از کتاب‌ها رسیدم که دوست داشتید همخوانی کنیم، البته باید جدی و ضربتی باشید، بهم خبر بدید. شاید بتونیم هماهنگ کنیم و هم‌فهمی کنیم با کتاب‌ها. جا دارد از همهٔ کسانی که در مورد این دغدغه باهاشون حرف زدم و توی پیدا کردن آثار بهم کمک کردن تشکر کنم. مشخصا از علی آقای عقیلی‌نسب عزیز که واقعا زیادی کمکم کرد. دمت‌گرم مرد 🙏✌️ پی‌نوشت: لیست ابتدایی است و هرچی ایراد است برگردهٔ منه و حتما بهم اطلاع بدید. خوشحال می‌شم.

57

یادداشت‌ها

          یک قصه‌ی درجه یک.
واقعا فوق العاده بود.«امپراتوری خورشید» در واقع نامی ست که نیروهای ژاپنی در خلال سال‌های اشغال گریشان بر متصرفات خود گذاشته بودند و اینجا هم جناب «بالارد» روایت‌اش از اسارت زیر دست آن ها را با همین نام نوشته است.
برای آنانی که احتمالا نمی دانند هم باید بگویم، در زمینه‌ی خشونت و جنایت در جریان «جنگ دوم جهانی» واقعیت این است که نازی‌های آلمانی اسم در کردند و آن‌هایی که کار را به شکلی بی سر و صدا و صد البته عجیب و سبعانه پیش می بردند ژاپنی‌ها بودند. منابع زیاد هست اگر دوست داشتید بخوانید. ( نگاهی به آمار تلفات غیر نظامیان در جریان جنگ بیاندازید یا در اینترنت جستجو کنید «واحد 731»)
ژاپنی ها هم به لحاظ کمی و هم کیفی قطعا روی سکوی شماره‌ی یک جانیان جنگ جهانی دوم می ایستند اما چون قربانیان شان روستایی های بی زبان چینی بودند و بعد از جنگ هم ترجیح دادند بروند زیر دست «مائو» و کمونیست شوند دیگر برای امپراتوری رسانه های غربی اهمیتی نداشتند.صد البته هم این ژاپنی ها خوب توانستند با عمو سام صلح کنند و بر خلاف دار و دسته ی رایش سوم که کارشان کشید به «دادگاه های نورنبرگ»، در سرزمین سامورایی ها اصلا از این خبرها نبود و کلا فقط و فقط 7 نفر اعدام شدند. 
جناب بالارد، با شروع جنگ ژاپن با آمریکا در حالی که سن و سالی هم نداشته، صرفا چون ننه بابایش انگلیسی بوده اند به اسارت می رود تا پایان جنگ.  بارها شاهد معصوم، لطیف و بی تعارف کثافتی به نام جنگ بوده است که اینجا هم با قلمی بسیار پخته و بران آن را برای خواننده اش بازگو می کند.
فیلمی هم با همین نام توسط «اسپیلبرگ» ساخته شده که دقیقا بر اساس همین اثر است. آن هم بسیار زیبا ست و من هم چند باری تماشایش کرده‌ام و تضمین می کنم اگر نسخه‌ی سینمایی را که اثری بسیار عالی هم هست دیده اید باز هم کتاب برای شما کلی مطالب جذاب دارد.
        

0