معرفی کتاب روی سیم تار: رمان نوجوانان اثر حسین قربانزاده

روی سیم تار: رمان نوجوانان

روی سیم تار: رمان نوجوانان

حسین قربانزاده و 1 نفر دیگر
3.8
3 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

5

خواهم خواند

2

شابک
9786008145967
تعداد صفحات
216
تاریخ انتشار
1398/5/12

توضیحات

        کتاب حاضر رمانی فارسی ویژه نوجوانان است. این داستان روایت پسری است که نسبت به مفهوم زندگی و هستی کنجکاو شده است. او با پدیده مرگ دست به گریبان است و می خواهد راز و چیستی آن را درک کند. داستان با درون مایه ای از فلسفه و «من که هستم» و «به کجا می روم» و تمام دغدغه هایی که نوجوانان در این سن کمابیش تجربه می کنند نوشته شده است؛ با این تفاوت که شخصیت داستان، تفاوت خود را در این امر نسبت به همسالان خود درک می کند. او بیشتر از بقیه نسبت به مفهوم مرگ و زندگی حساسیت نشان می دهد. او به یک سفر می رود که برایش معنای خاصی دارد و به درک بیشترش کمک می کند.
      

یادداشت‌ها

          

آخرین کتابی که درباره مواجهه با مرگ خواندم، ماتی و پدربزرگ بود که ماجرایش، ماجرای پذیرش مرگ پدربزرگ بود. این کتاب اما زاویه‌ی نگاهش به مرگ، متفاوت بود. ماجرای پسری بود که دوستش خودکشی کرده و مادربزرگ نود و نه ساله‌ای هم دارد که گویا روزهای آخر عمرش را می‌گذراند و همه منتظرند ببینند کی و چگونه می‌میرد؛ میثاق اما از مرگ می‌ترسد. نمی‌داند مرگ چیست. دوست دارد بداند دوستش عظیم، بعد از مرگ چه دیده و چه اتفاقی برایش افتاده....
میثاق در خانواده‌ای مذهبی بزرگ شده؛ ترسش از مرگ او را گوشه‌گیر و افسرده کرده و مهین، دخترعموی روانپزشکش توصیه کرده که او را نزد استاد روانپزشکش ببرند تا درمان شود، اما میثاق نمی‌تواند آن چه در ذهنش است را با هیچ‌کس در میان بگذارد؛ هیچ‌کس جز دخترعمویش شمسی ... 

کتاب را دوست داشتم، متن ادبی خوبی داشت، از زبان پسری نوجوان که از مرگ می‌ترسد اما آن چه در آن تابستان، در خانه‌ی ننه‌منظر برایش اتفاق می‌افتد، نگاهش به مرگ را تغییر می‌دهد.
نویسنده در طول داستان به دور از کلیشه‌های معمول، به خوبی افکار و تغییرات میثاق نوجوان را به تصویر کشیده‌است. 

        

0

          .

نویسنده یک رمان نوجوان نوشته که بیش از آنکه به نوجوان‌ها بپردازد، متوجه نسل پدر و مادرهاست. البته در عین حال، داستان اصلی بین یک مادربزرگ و نوه‌اش می‌گذرد. انگار آن همه کشمکش‌ها بین پدر و مادرها وجود دارد تا یک پسر و دختر نوجوان بتوانند هم جدا از خانواده اما مشرف به اتفاقات، ماجراهای مادربزرگشان را پیگیری کنند. انگار درون دیواری شیشه‌ای دارند به زندگی خانواده‌شان نگاه می‌کنند. همه چیز را می‌بینند و در عین حال بین کشمکش‌ها له نمی‌شوند.  انداختن مسائل مهمی چون مرگ و امثالهم در یک خانه شلوغ و پرداختن به روایت‌های متعدد شخصیت‌های گوناگون با مضامین این‌چنینی یک ریسک در رمان نوجوان است. مضامینی که نوجوان‌های قصه به این راحتی نمی‌توانند به آن بپردازند. از آن طرف در وضعیت خانوادگی هم امکان اثر گذاشتن بر ماجراهایش را ندارند. تا جایی که ممکن است به استقبال خوانندگان به کتاب لطمه بزند. البته نویسنده با پلی که بین دو نوجوان خانواده و مادربزرگ زده، قصه را در سه نسل گسترش داده است. در حجمی کم، کتاب عمق پیدا کرده. منتها ممکن است نه فقط نوجوانان، که حتی پدر و مادرهایشان هم به عمق ماجراها پی نبرند. اما در کل می توان امیدوار بود که نوجوانان این کتاب را بخوانند و به مفاهیم ورای زندگی روزمره فکر بکنند.
        

1