اینک شوکران: مصطفی طالبی به روایت همسر شهید

اینک شوکران: مصطفی طالبی به روایت همسر شهید

اینک شوکران: مصطفی طالبی به روایت همسر شهید

مرجان فولادوند و 2 نفر دیگر
4.0
16 نفر |
4 یادداشت
جلد 2

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

32

خواهم خواند

3

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب می‌باشد.

هر قصه «آن»ی دارد؛ عشق، نفرت، سرسختی، تسلیم. آنِ این قصه هم تنهایی است. روایت آدم هایی که سهم بیشتری از رنج را برمی دارند و کسی را شریک زخم هایشان و گریه هایشان نمی خواهند. «مصطفی طالبی به روایت همسر شهید» کتاب دوم مجموعه ی اینک شوکران است.

لیست‌های مرتبط به اینک شوکران: مصطفی طالبی به روایت همسر شهید

داستان دو شهرچشم هایشجای خالی سلوچ

سیاهه سیاحت، سیر وسلوک یا سیمای سحر و سیاست زنانه

72 کتاب

اول خواستم فقط رمان و حسب‌حال بنویسم اما دیدم کتاب‌هایی در ذهنم هست که دلم پیش‌شان است و دستم به حذف‌شان نمی‌رود. بعدتر اگر مجالی بود شاید این فهرست را تفکیک کردم! آنروز موعود قول میدهم که در فهرست‌های جداگانه مفصل‌تر بنویسم! (وعده سر خرمن) برای خواندن این سیاهه حرف‌هایی به نظر مهم می‌رسد که بدانید. البته اگر یادداشت حقیر در خصوص داستان دوشهر را خوانده باشیددستتان می‌آید تصویر زنان در آینه این پیرمرد نورس را! 1- در کتاب، زن سوژه است و ابژه! قهرمان است و مقهور! محبوب است و منفور! قاعده است و قرار! قدرت است و غیرت! نفرت است و موهبت! زمین است و زمان! آن است و آینده! حقیقت است و فسانه! دلدار است و دل‌داده! عصمت است و پتیاره! پیامبر است و ساحره! گل است و گلاب! صواب است و عقاب! شهد است و شراب! زهر و است و سراب! حزین است و شاداب! شاهد است و شهید! شهر است و شعر! شهرت است و غریبی! ساحل است و صخره!‌ کویر است و دریا! بهشت است و دنیا! 2- در شاعرانگی‌ها بالا اگر خواستید بجای «و»، «یا» بگذارید! بجای کتاب هم اگر خواستید زندگی بگذارید! قضاوتش با شما! بگذریم! 3- سیاهه شامل کتبی است داستانی و ناداستان که در آن یا زن قهرمانی است یا بستر بروز قهرمانی یا چشم سیاهی در جستجوی قهرمانی به نظر من. ۴- اول که فهرست را که نوشتم مورد لطف و نظر تعدادی از اهل ذوق قرار گرفت و کتبی را پیش نهادند تا اضافه کنم که از ۵۰ به بعد شماره شده است. ۵- بخشی از کتاب‌ها نه فارسی و نه زبان اصلیشان در ایران نمایه نشده و متاسفانه قادر به فهرست کردنشان در بهخوان نیستم. بخاطر همین اسامی مهم‌ترین آن‌ها را در همین نوشتار تقدیم می‌کنم. ۱- نوشتن علیه فرهنگ نوشته خانم لیلا ابولغود ۲- زن در الجزایر نوشته خانم آسیه جبار ۳- عشق آوای خیال نوشته خانم آسیه جبار پ.ن. کتاب‌ها بی هیچ علتی و برداشتی ۷۲ تن شدند.

12

یادداشت‌های مرتبط به اینک شوکران: مصطفی طالبی به روایت همسر شهید

          اتفاقی-شاید هم غیر اتفاقی- چشمم در کتابخانه به این کتاب افتاد، نام مجموعه اولین چیزی بود که توجهم را از آنِ خودش کرد! اینک شوکران، 
با  جست و جوی -شوکران- در اینترنت به این معنی رسیدم: گیاهی است که مسمومیت حاصل از عصارة گیاه مزبور عوارض شدیدی را در انسان تولید می کند.
مترادف: حمه، زهر، سم، هلاهل
عجب نامی!
حال دلیل این نام گذاری چه بود؟  این مجموعه روایت زندگی شهدای جانباز شیمیایی است...
با همین غم حاصله از نام مجموعه شروع به خواندن کتاب کردم، ساعاتی پیش از خواب شروع کردم، به سختی سر به بالین گذاشتم و خوابیدم ، و بعد از سحری  کتاب را تمام کردم...
حجم کتاب کم اما سرشار از روایات تنهایی، سختی، غم، همدلی، اعتقاد و مفاهیمی عظیم بود.
در حالی این کتاب را اتفاقی-یا غیر اتفاقی- یافتم، که به نظر خودم زندگی روی مشکل خودش را به من نشان داده و گذران روزها برایم کمی تا بسیاری، دشوار شده بود، پر استرس، پر از افکار منفی، با رفت و آمد هایی که توان را از دست و پاهایم برده بود...
شهید مصطفی طالبی که تمامی  مدت هشت سال دفاع مقدس را در جبهه گذراندند و در عملیات های بسیاری شرکت داشتند.  ایشان با وجود  شیمیایی شدن و مجروحیت های پیاپی باز هم به جبهه بازمیگشتند، در اوج درد و رنج گله ای نمیکردند، روایت زندگی تا شهادت ایشان از زبان همسر شهید، خانم مژگان کشاورزیان، پایداری، غم  و سختی ها را بیشتر نشان میدهد....
بیشتر این کتاب روایت تنهایی است..... تنهایی شهید، تنهایی همسر شهید...
روایت زندگی خانم کشاورزیان دشواری ها، سختی ها، صبر ایشان برایم مثال زدنی است، چه تلاش هایی... چه مصائبی... با این حال  میگویند: 
مصطفی در آخرين روزها از من خواسته بود در برابر مشكلات صبر حضرت زينب (س) را به ياد آورم و زينب وار در برابر مشكلات ايستادگي كنم. او مي گفت بايد به ياد داشته باشيم كه ائمه براي حفظ اسلام چه مشكلات و مصائبي را تحمل كرده اند و در اين روزگار اين ما هستيم كه بايد اسلام ناب محمدي را حفظ كنيم.
وقتي مصطفي اين حرف ها را مي زد من احساس شرمندگي مي كردم كه بخواهم در برابر مشكلات گله و شكايتي داشته باشم.

با وجود چنین شخصیتها و چنین روایاتی به من یادآوری شد که صبر و طاقتم را بالا برده و متحمل تر باشم.
        

3