نام من ریچل کوری است
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
5
خواهم خواند
7
توضیحات
جان باخته بر سر آرمان «نام من ریچل کوری است» نمایش نامه ای است برگرفته از خاطرات ریچل کوری. خاطراتی که با ویراستاری الن ریکمن و کترین واینر به متنی نمایشی تبدیل شده اند. این نمایشنامه در مجموعه کتاب های «دورتادور دنیا» منتشر شده. ریچل کوری، فعال صلح متولد آمریکا بود. زنی که در دفاع از خانواده ای فلسطینی در غزه، سپر انسانی آنها شد و ارتش اسرائیل با بولدوزر او را زیر گرفت و به قتل رساند. نمایشنامه «نام من ریچل کوری است» چنانکه در توضیح کوتاه آغاز این نمایشنامه آمده بر اساس خاطرات و ایمیل های او تنظیم شده است. آن طور که کترین واینر، یکی از ویراستاران این خاطرات، در یادداشتی که در پایان نمایشنامه آمده توضیح داده است، تبدیل یادداشت های ریچل کوری به اثری دراماتیک، ایده الن ریکمن بوده است. کترین واینر در یادداشت خود درباره اینکه او و ریکمن حین تبدیل این یادداشت ها به نمایشنامه در پی چه چیز بوده اند و همچنین درباره اینکه یادداشت های ریچل کوری چه شخصیتی از او را بازتاب می دادند، می نویسد: «امیدوار بودیم که دریابیم چه چیزی باعث شده بود ریچل کوری با کلیشه جوانان مصرف گرا و سیاست گریز امروز فرق داشته باشد. پس از اینکه از پدر و مادر ریچل اجازه تبدیل کلمات او به نمایش را گرفتیم، یک بسته بزرگ برایمان آمد: 184 صفحه از نوشته های ریچل که بیشترش را قبلا ندیده بودیم.این نوشته ها زنی را آشکار کرد که هم عادی بود و هم فوق العاده: شعر راجع به گربه اش، دوستانش، مادربزرگش، وزش باد و از سن بسیار کم، درگیر شدن پراحساس با مسائل جهان، برای اینکه جای خودش را در آن پیدا کند. در قدیمی ترین نوشته سیاسی ای که پیدا کردیم ریچل در ده سالگی شعری نوشته بود درباره اینکه چقدر «همه جا کودکان آزار می بینند» و چقدر آرزو دارد «گرسنگی را تا سال 2000 پایان دهد». همان طور که ریکمن می گوید، آثار دوره نوجوانی و جوانی ریچل نشان می دهد که او «در عین حال زبان را می شناخت. بامزه و داستان سرا بود و تخیل فعالی داشت». او همچنین جدیتی دوست داشتنی دارد و نگاهی عمیق به جهان بزرگ تر و جایگاه خود در آن.» در انتهای ترجمه فارسی کتاب، یادداشتی هم از طرف خانواده ریچل کوری چاپ شده است. در بخشی از این یادداشت آمده: «این نمایش درباره آرمان مشخصی که ریچل در حال دفاع از آن جان داد، در چارچوب ارزش های وسیع تر مورد احترامش است و همین است که پیام او را نیرومند و فراگیر می سازد. ریچل خود، عزیزانش، و دنیایش را به پرسش گرفت. این نمایش نشان می دهد که این کار را با طنازی، ظرافت و حسن ظن انجام داد. با وجود همه آن چه به قصد فرشته سازی یا اهریمن سازی از ریچل نگاشته شده، این نمایش در انسانی ساختن او موفق است». همچنین در سطرهای پایانی این یادداشت می خوانیم: «آن چه ریچل در رفح شاهد بوده است، ماجرائی واقعی است. ماجرای او و ماجرای خانواده های فلسطینی که او با آنان زندگی می کرد. این کل ماجرای کشمکش اسرائیل/فلسطین نیست، ولی یکی از ماجراهای اشغال فلسطین به دست اسرائیل است که به ندرت بازگو شده است. اگر در طول تعریف کردن داستان احیانا گیج و گم شدید، به توصیه یکی از نویسندگان نمایشنامه و کارگردان اولین اجرای آن، الن ریکمن، عمل کنید: به ریچل بازگردید. به آن چه نوشته است، و بگذارید واژه هایش شما را با خود ببرد.»