معرفی کتاب پریباد ... اثر محمدعلی علومی

در حال خواندن
2
خواندهام
10
خواهم خواند
6
توضیحات
«پیر ویس» ماجراهایی حیرت انگیز از شهر «پریباد» حکایت کرد. ماجراهای عجیب و غریب تعریف کرد که آنها را از پدرش و او از پدر خود و او نیز از پدر خود یعنی مهرک، پسر میرزا فرجاد شنیده بود. خانمش هم هرچه را درباره پریباد و مردمش و ماجراهای شهر از پدر و مادر و پدربزرگ هایش شنیده بود. بدون مضایقه برایمان تعریف کرد. حکایت ماجراهای حیرت آور و عجیب و غریب پریباد. غیر از قصوری بودن خود ماجراها، پاسخی هم هستند بر اینکه قصه ها در جهان جدید نمرده اند... در آن شب پاییزی در کلات دیو. دیدم که سینه ها هنوز پر از قصه هاست. بعضی ها مثل پیر ویس در قصه ها زیسته اند و بعضی ها... اولین بار وقتی سایه مهیب کلات دیو را دیدم. دیدم و ترسیدم... گفتم که از این جور قصه های در فرهنگ مردم زیاد است. نباید دنبال مصداقش گشت. مفهوم قصه را باید فهمید و... خندید و گفت: پریباد که قصه نیست، نبود، شهری بود که محو شد؛ ناغافل در یک شب دود شد و رفت هوا... (از متن رمان)
لیستهای مرتبط به پریباد ...
یادداشتها