اولش خیلی قشنگ و خلاقانه از فکرهای خرگوش میگفت ولی یهو از مسیر اصلی خارج شد و دیگه معلوم نشد چی شد زود هم تموم شد. حیف
        

          در کتاب ابتدا چند فکر خرگوشی بامزه می‌خوانیم و می‌بینیم. تصاویر زیبایی دارد. بعد در میان فکرهای خرگوشی، ترس نمایان می‌شود. ترس جلوی فکر‌ها را می‌گیرد و خرگوشی رو به سمت پناهگاه امنش(مادرش ) می‌برد. اما جمله پایانی کمی به کل ماجرا نمی‌خورد اینکه می‌گوید: اما دانستن اینکه چه کسی دوستش داشت فکر کردن نمی‌خواست.

        

          نقاشی ها و فکر خاش جالب بود. ولی قصه و داستان خاصی نداشت و آخرش که تموم گفتم خب که چی ؟ این همه حرف زد که آخرش چی بشه؟
«فکرهای خرگوشی» را از طاقچه دریافت کنید
https://taaghche.com/book/88417
        

          یه کتاب ساده و لطیف که خواندنش می تونه شروعی باشه برا یه بازی با بچه های کوچک.
اگر خرگوشی سبز بود؟ یا اگه اندازه درخت صنوبر بود؟ یا اگه نمی تونست خودشو تکون بده؟ و .... چی میشد؟ 
تصاویر هم دلچسب و ارامش بخش بودند.

https://taaghche.com/book/88417
        

          شروع کتاب و خیالات خوش خرگوشی عالیست.اما به ناگاه از دل عالم خیال، خرگوشی با ترس رو به رو میشود و در اخر به مادرش پناه می‌برد.من نمی‌دونستم خرگوش ها از گربه ها میترسن.
واقعا میترسن؟!
فضای قصه یک هو برای من نا امن شد.
واقعا نمیدونم این تجربه برای بچه ها ایا تجربه خوبی هست؟!