معرفی کتاب The Man of Feeling اثر خاویر ماریاس

The Man of Feeling

The Man of Feeling

2.0
2 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

4

خواهم خواند

3

ناشر
شابک
9780811216777
تعداد صفحات
182
تاریخ انتشار
_

نسخه‌های دیگر

توضیحات

        Glinting like a moonstone with layers of emotion, The Man of Feeling is a sleek and strange tale of cosmopolitan love. An affair between a married woman and a young man just becoming an opera star (curiously helped along by the husband's factotum) meets with adamant resistance from the implacable husband.


Narrated by the young opera singer, the novel opens as he recalls traveling on a train from Milan to Venice, silently absorbed for hours by the woman asleep opposite his seat. In the measured tones of memory, The Man of Feeling revolves on the poles of anticipation and recollection. The peculiar rarified life lived in the world's luxury hotels, a life of rehearsal and performance, the constant travel and ghost-like detachment of our protagonist adds a deeper tone to the novel's weave of desire and detachment, of consideration and reconsideration: its epigraph cites William Hazlitt: "I think myself into love,/And I dream myself out of it." As Marías remarks in a brief afterword, this is a love story "in which love is neither seen nor experienced, but announced and remembered." Can love be recalled truly when it no longer exists? That twist will continue to revolve in the reader's mind, conjuring up in its disembodied way Henry James' The Turn of the Screw. Beautifully translated into English for the first time by Margaret Jull Costa, this fascinating and eerie early novel by Javier Marías bears out his reputation for the "dazzling" (TLS) and "startling" (The New York Times).
      

یادداشت‌ها

طُرقه

طُرقه

1404/2/31

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          ادبیات اسپانیایی‌زبان سحرآمیز است. در کمتر از دویست صفحه چنان روایتی می‌کند، در آخرین لحظات چنان پایان‌بندی‌ای ترتیب می‌دهد که کتاب را تا ابد در خاطرتان درج می‌کند. راوی از خواب آغاز می‌کند؛ دیشب خوابی دیده، از قضا این خواب همان اتفاقی است که چهار سال پیش برایش رخ داده، و شروع می‌کند به تعریف‌کردن خوابش توأمان با تکه تکه به یادآوردنِ ماجرای چهارسال پیش. همپوشانیِ این دو مقوله روایتی را رقم می‌زند که مثل آن را جایی نخوانده‌ام. الحق که فوئنتس درست می‌گفت؛ نویسنده‌ی اسپانیایی‌زبان با زمان درگیر است.
داستان قصه‌ی مردی است که خواننده‌ی اُپراست و دائماً در سفر، تازه دارد راهی به سوی شهرت برای خود باز می‌کند و نامش را سر زبان‌ها می‌اندازد که در قطاری به سمت یکی از مقاصد بی‌شمارش با سه مسافر غریب هم‌کوپه می‌شود؛ دو مرد و یک زن. پس از ارائه‌ی توصیفاتی دلچسب از هر یک از این سه نفر، به مقصد می‌رسد و در لابی هتلی که در آن اقامت دارد یکی از همان مسافرها را می‌بیند؛ یکی از مردها که اول از همه به سراغ توضیح آن رفته بود. مرد سر صحبت را با خواننده باز می‌کند و اینجا کم‌کم گره از روابط آن سه نفر و چگونگی نقش‌آفرینی خواننده در زندگی‌شان گشوده می‌شود. 
شخصیت‌های سودازده و دچار کلافگی ناشی از ملال شخصیت‌های موردعلاقه‌ی من در ادبیات داستانی هستند. تکه‌هایی از خودم را در آنها باز می‌یابم که شدیداً سرکوبشان کرده‌ام و انگار دیدن رهایی این تکه‌ها در غالب شخصیتی داستانی هم تسکین‌دهنده است. راوی که خوابهایش را بی‌اندازه جدی می‌گیرد از ما می‌خواهد در وجود فاصله‌ بین رؤیا و بیداری تعمق کنیم - رؤیا چیزی منفک از بیداری نیست، صبحانه‌خوردن یا نخوردن هم این فاصله را پر نمی‌کند (خیابان یک‌طرفه‌ی والتر بنیامین مرجع این حرف است و اصلاً ارجاع ناگهانیِ مسکوتش به والتر بنیامین خیلی می‌چسبد). 
کل این روایت مه‌گرفته، شدیداً دور و در عین حال بی‌اندازه دم دست است. انگار در خواب حرف می‌زند و انگار از چهار سال پیش صدایش را می‌رساند. آدم می‌تواند بعیدبودن و در عین حال، دسترس‌پذیر بودنِ رؤیایی که شب گذشته دیده را درک کند، ولی چطور می‌شود سیر داستان را در روایتی، فُرمی گنجاند که همزمان این قُرب و بُعد را تلقین کند؟ فتبارک‌الله.
        

40