معرفی کتاب ‏‫ویرانگر شاهان‮‬‏‫ اثر جن لیونز مترجم هادی امینی

‏‫ویرانگر شاهان‮‬‏‫

‏‫ویرانگر شاهان‮‬‏‫

جن لیونز و 1 نفر دیگر
2.5
3 نفر |
3 یادداشت
جلد 1

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

5

خواهم خواند

4

شابک
9786001825774
تعداد صفحات
842
تاریخ انتشار
1398/9/13

توضیحات

        نوجوانی یتیم که در محله فاسد پایتخت بزرگ شده و یاد گرفته با دزدی و خوانندگی همراه پدرخوانده اش که نوازنده دوره گرد است،زندگی کند، ناگهان در میانه نبردی به قدمت چندهزار سال بین خیر و شر وارد شده و با رویدادها و پدیده هایی روبرو می شود که شگفت انگیز و باورنکردنی هستند و حقایقی را درک می کند که از قوه تخلیش هم فراتر است.سرنوشت امپراتوری، سرنوشت حیات، سرنوشت دنیا و سرنوشت خیر به اقدامات او بستگی داشته و باید برای نبردی تعلیم ببیند و آماده شود که فراتر از قدرت اوست.
      

لیست‌های مرتبط به ‏‫ویرانگر شاهان‮‬‏‫

یادداشت‌ها

joiboy

joiboy

1403/10/21

واقعا کتاب
          واقعا کتاب عجیبیه. و واقعا موفق. موفق در ناامید کردن خواننده. در خراب کردن هر ایده و برنامه هایی که ریخته بود و موفق در خیلی چیزای دیگه که پایین میگم...

خب مثل همیشه اول خوبی های کتاب رو میگم:
🟢اول:🟢 روایت داستانه. ما با دوتا خط داستانی از یک شخصیت طرفیم. حالا یعنی چی؟ تالون یکی از آنتاگونیست های داستان، شخصیت اصلی داستان که کیهرینه رو اسیر کرده. تالون قدرت اینو داره که حافظه آدم هارو بخونه و بفهمه تو گذشته چی از سر گذروندن. خیلی خفنه نه؟🤓 
یه قراری با تالون میزاره که تالون از یه جا که دوست داره داستان زندگیشو بگه و تالون از اول اول و جایی که همه چی شروع میشه تعریف میکنه داستانو. یعنی یکی نوجوانی های کیهرین یکی جوونیاش. یک فصل از زبون تالون گفته میشه یه فصل از زبون کیهرین. تا آخر کتاب که داستان تالون به داستانی که کیهرین تعریف میکنه میرسه و داستات کیهرین به اینجایی که الان اسیر تالونه. (یکم همه چی پیچید تو هم..😂) این کاری که نویسنده کرده واقعا خفنه و یه تعلیق عجیب غریبی کتاب داره که تا آخر این جلد بخونی که این داستان ها همه به هم برسه و کامل شه همه چی. این یکی از جذابیت های کتابه. البته اوایلش یکم پیچیده و سنگینه به خاطر هم روایت هم تمام اطلاعاتی که میده ولی آروم آروم بهتر میشه.

🟢دوم:🟢 دنیا سازی کتابه. البته فقط تا اوایل کتاب و ایده هاش. یعنی نژاد هایی که وجود داره، دنیا و کشور های مختلف و مناطق مختلف، گذشته این دنیا و چیزی که از سر گذرونده، سلاح ها و وسایل جادویی که تو این دنیا وجود داره. همشون جذابن و واقعا میگم خیلی جذابن.🙋 شاید تو هیچ کتابی اینطوری نبینید. اصلا نژاد هاش و سلاح ها و وسایل جادوییش. و اصلا اون سیستم جادویی که دارن. واقعا جذابه و میخوای بدونی دقیقا چه کار هایی میتونن بکنن و دقیقا چین اصلا؟
خدایان و اعقاید و زبان های مختلف و خیلی چیزای دیگش واقعا جذاب بود.

و همین جا نکات مثبت تموم میشه.🙂 همین.
رسما این کتاب پتانسیل اینو داره که بشه جزو بیست سی تا مجموعه برتر فانتزی به خاطر ایده هاش. انقدر که جذاب و خفنن ولی خب همه چیو خراب میکنه. به خاطر این پتانسیل و دوتا نکته بالا هم این امتیاز رو دادم.
🔴دوتا توضیح بهتره بدم و بعد برم سراغ نکته های منفیش. اول که کتاب تا صفحه های سیصد اینا واقعا عالیه و بعدش گند میزنه. و دومی اینکه من در تلاش بودم که یه جوری معرفی کنم که دقیق بدونید چیه. و میخواستم بگم که ممکنه شما با تمام این ایرادات ازش خوشتون بیاد و مثل من جدی یک کتاب رو نخونید که دنبال ایراد های نویسندگی و داستانی باشید و فقط حسی و چون خوشتون اومده می‌خونید. ولی باز با این حالم مطمئنم از این کتاب خوشتون نمیاد و خیلی کم احتمال میدم که دوستش داشته باشید. چون واقعا این ایرادات اذیتتون میکنه.🔴

🟥ایرادات:🟥
🟧اول:🟧 نویسنده رسما گند میزنه به تمام قول هایی که بهتون میده. تمام ایده ها و برنامه هایی که میریزه. یعنی توهین از این بزرگ تر به من تا حالا نشده بود. آقا ما تا اینجا دنبال کردیم داستانتو. انتظار هایی داریم آخه چرا باید همچین کاری بکنی؟😐 و واقعا همشونو خراب میکنه. نکه بگیم خب حداقل یه دونه از ایده هاشو خوب جلو میبره. نه همرو خراب میکنه. از شخصیت پردازی و شخصیت اصلی بگیر تا مفهوم، دنیا سازی، جادو و غیره...

🟨دوم:🟨 شما با هیچ چیز تو این کتاب ارتباط برقرار نمی‌کنید. خب یکی از چیزای مهمی که کتاب باید داشته باشه اینه که با شخصیت ها ارتباط برقرار کنید دیگه که تو کل کتاب بهتون قول میدم حتی تو شخصیت های فرعی هم با یکیشون ارتباط برقرار نمی‌کنید. من تو کل کتاب از دوتا شخصیت خوشم میاد که اونم تالون و تارویشاره. تالون چون قدرتش باحاله و تارویشار چون شخصیتش یکم جذابه و همین. این دوتا شخصیت شاید سر جمع صد صفحه هم حضور نداشته باشن و بازم میگم ارتباط نیست فقط خوشم اومده. تمام شخصیت ها خاکستری ان و اکثرشون منفی. یه کتاب گریم دارکه و از اون بداش. که هیچ شخصیتی حتی شخصیت اصلی هم خوب نیست. هیچ امیدی وجود نداره. دنیا پر از فساد و تاریکیه. هیچ چیز خوبی وجود نداره. همه آدم ها بدن. یعنی شما با هیچ شخصیتی ارتباط برقرار نمیکنید چون همه یه آشغال و عوضین. از اون طرف دنیایی که داستان درش در جریانه هم هیچ چیزی نداره که باهاش ارتباط برقرار کنی. اصلا چیو داریم دنبال می‌کنیم اگر قرار نیست چیزی درست شه و همه بدن؟

🟥سوم:🟥 شخصیت اصلی واقعا داغونه. اولا که تکلیفش با خودش مشخص نیست که داره چیکار میکنه و اصلا چیکار میخواد بکنه؟ یعنی از من موقع خوندن این کتاب می‌پرسیدید که کیهرین چی میخواد واقعا هیچ جوابی نمیتونستم بدم. از اون طرف میگفتید چیکار داره میکنه و هدفش از این کارا چیه بازم هیچی نمیتونستم جواب بدم. و واقعا هم معلوم نیست که اصلا چی میخواد و خوبه یا بد؟ انگار در کنار خود شخصیت و ما، نویسنده هم نمیدونه میخواد چیکار کنه با شخصیت.
از اون طرف که آقا شخصیت اصلیه باید خوب باشه تو این دنیا فاسد. و اصلا پیشگویی داره کیهرین که دنیا رو نجات میده، پلیدی رو از بین میبره. این شخصیتی که خودش بد حساب میشه و خاکستریه چجوری میخواد نجات بدهه دنیارو؟😐

🟧چهارم:🟧 کتاب از صفحه سیصد تا پنصد یه سقوط جذابیت و تعلیق داره که دلیلش رو توضیح میدم. این نمودار رو نگاه کنید تا دقیقا متوجه بشید چی میگم:📉
خب حالا چرا؟ چندین دلیل داره. اولا که گذشته این دنیا واقعا جذابه که بد خرابش میکنه. یعنی اصلا انتظارتون رو برآورده نمیکنه. کل کتاب تعریف میکنه که تو گذشته اینجوری شده، فلانی با فلان سابغه بلند بالا آدم خیلی خفنی بود و فلان کارو کرد و چیزایی مثل این ولی وقتی میخواد توضیح بده همه اینارو به ساده ترین و سطحی ترین شکل جعمش میکنه. انگار هول هولکی نوشته تا تموم شه و اصلا اونی نیست که مثلا پونصد صفحه منتظرش بودی. 
بعد سیستم جادویی این دنیا. جادو بی حد و مرز. مشکل اصلی خیلی از کتاب ها. وقتی من ندونم این جادو چه حد و مرزی داره از چی میخوام هیجان بگیرم یا بترسم؟ جادوش دقیقا همه کاری میتونن باهاش بکنن. پس ویلن هایی که ازش استفاده میکنن نمیتونی ازشون بترسی چون نمیدونی میتونن چیکار کنن. و از اون ور هم اصلا خطرناک باشن، شخصیت ها قطعا فرار میکنن یا شکستشون میدن چون این جادو هیچ محدودیتی نداره و شخصیت ها هیچ وقت مورد خطر قرار نمی گیرن. حالا باز جا داره.😄 میگیم باشه جادوت بی حد و مرز ولی شخصیت ها میمیرن دیگه. فکر کنم صفحه پونصد، ششصد اینا بود که شخصیت اصلی می‌میره. اونجا من امیدوار میشم نسبت به داستان. گفتم ایول بالاخره یه هیجانی یه چیز جدید و خاص. ولی چند صفحه بد شخصیت رو زنده کردن. و باز هم میتونن همچین کاری بکنن. یعنی تمام خطر هایی که شخصیت اصلی و بقیه رو تهدید میکنه از بین رفت. خب من چیو دنبال کنم؟ قراره همه رو بزنه یا از هر خطر فرار کنه و وقتی بمیره هم که زندش میکنن پس چیو دنبال کنم وقتی  داستان هیچ هیجان و استرسی به من وارد نمی‌کنه؟😐

🟨پنجم:🟨 مفهوم و هدف داستان اصلا معلوم نبود چی بود. چی میخواست بگه؟ دقیقا دنبال چی بود نویسنده و چیو میخواست به ما گوش زد کنه؟ واقعا هیچ. حتی با کسی هم که خونده صحبت کردم اونم همین نظر رو داشت چون واقعا همینه. عمیق نیست مفهموش که نشه فهمید اصلا مفهوم نداره.😂 
از این کتاباست که چون یه سری چیزا خفنه و جذابه آورده نویسنده. شخصیت بمیره زنده شه. سلاح و وسایل جادویی و جادو خیلی قدرت مند. نژاد های مختلف و سرزمین خیلی بزرگ. حتی یه جا کیهرین میره تو گذشته و هر بار که میمیره از یه جای مشخص زنده میشه تا کاری که باید رو درست انجام بده و از اون لوپ زمانی خارج شه. اینا همشون جذابن نه؟ خیلی خفنن. ولی دلیلشون چیه؟ چرا وجود دارن؟ چرا اتفاق میوفتن؟
شما هیچ وقت به جواب این سوال ها نمی‌رسید.

🟥ششم:🟥 روابط جنسی  و مسائل جنسی این کتاب واقعا اذیت میکنه. مرد و زن از شخصیت اصلی خوششون میاد مثلا. بعد شخصیت اصلی اوکیه با این مسئله.😐 بابا تو چه قهرمانی هستی که میخوای دنیا رو نجات بدی؟ من چیو تورو باید دنبال کنم و دوستت داشته باشم؟
واقعا مسائل جنسی کتاب بیش از اندازه بود و اذیت میکرد. همین طوری دارک هست کتاب این دارک ترشم میکنه.

در کل که هرچی انتظار دارید برآورد نمیشه. تو ذوقتون میخوره. از ششصد صفحه به بعد فقط میخوندم تموم شه همین. انقدر اذیتم می‌کرد. اصلا نا امیدم کرد شدید. واقعا میشستی هشتصد صفحه فحش مینوشتی من میخوندم اینطور ناراحت نمیشدم و بهم بر نمیخورد که این کتاب بهم برخورد. 

لپ کلام که نخونید. من خوندم که شما نخونیدش.
🔴🟥به لیست بدترین کتابایی که خوندم اضافه شد.🟥🔴

🟪🟦اگر خوندیش با نظراتم موافق بودی؟🟦🟪

        

13

          از اون کتاب‌های مریضه که خوندن صد صفحه اولش حسابی عرق آدم را درمی‌آورد. دو داستان موازی در یک دنیای فانتزی که همه چیزش را نویسنده ساخته و پرداخته است. دنیایی است خشن و سبعانه که رحم و مهربانی و شفقت، عجیب‌ترین چیزهاست! آدم‌ها به راحتی آب خوردن می‌کشند و کشته می‌شوند و رابطه برقرار کردن در شکل غیرقانونی و غیرعرفی و غیرشرعی‌اش یک چیز بدیهی و عادی است.
با این همه برای مخاطب بزرگسال ادبیات فانتزی که دنبال یک کار متفاوت است، گزینه خوبی است. نویسنده حسابی خلاقیت به خرج داده و همه چیز را خودش خلق کرده است، از شهرها و کشورها تا نژادها و آیین‌ها و حتی خدایان! یک معمای اساسی و قرص محکم هم پشتش گذاشته است که مخاطب را جان به لب می‌کند تا یک قطره اطلاعات بدهد!
صد البته که نحوه روایتش هم بر سختی خواندنش اضافه می‌کند. آنچه که ما می‌خوانیم در واقع گزارش‌های بازرسی است که آتش‌سوزی بزرگ پایتخت را روایت می‌کند. در واقع نوعی تاریخ شفاهی فانتزی است!
ویرانگر شاهان مجموعه چند جلدی است که تاکنون سه جلدش ترجمه شده و آنچه گفتم مربوط به جلد اول است. اگر دنبال داستانی می‌گردید که هم حجیم باشد-کتاب بالای 800 صفحه است- هم قصه‌اش دردناک باشد و هم مغزتان حسابی فسفر بسوزاند سراغ گزینه خوبی آمده‌اید وگرنه بگذاریدش سر جاش. به دردسرش نمی‌ارزد!
        

26

مُحیصا

مُحیصا

1403/6/30

          خواندن ویرانگر شاهان سخت است و صحبت کردن راجب آن سخت تر.
شاید کمتر کتابی در ژانر فانتزی خوانده ام که به اندازه ی ویرانگر شاهان این چنین تاریک و بی رحمانه باشد. اگر چه در کتاب های دیگر هم می توان این تاریکی و بی رحمی را یافت اما آنچه را در ویرانگر خواندم بگذارید بگویم چند پله ای بالاتر بود. فی المثل: در لاک لامورا، جنگ تریاک و طریق شاهان و غیره و غیره با وجود فضای بی رحمانه ای که دارند می توان کورسویی از  نور ، مفاهیم انسانی ، امید و... یافت. اما ویرانگر شاهان؟ مطلقا. هیچ چیز. روابط شخصیت ها با یکدیگر صرفا بر پایه ای از دروغ و نیرنگ استوار است.
شخصیت اصلی ( کیهرین) همان قدر که در ابتدای داستان سردرگم و بی هدف است در اواسط و انتهای کتاب با وجود برملا شدن رازهای زندگیش  همچنان سردرگم و بی هدف می ماند. نه راهی را دنبال می کند، نه تغییری در دیدگاه و افکار وی رخ می دهد و نه حتی مبارزه می کند. شخصیتی راکد و منفعل. 
دنیاپردازی کتاب با وجود پیچیدگی زیاد و خلاقیت هم خالی از ایراد نیست! نداشتن دشمن مشخص ،مبهم بودن نیروهای دخیل در ایجاد این دنیا، قائل شدن نیرویی بی حد و مرز و شکست ناپذیر برای شخصیت اصلی از جمله ایرادات دیگر این دنیاپردازی است. اما از حق نگذریم نحوه ی روایت نویسنده از داستان خود، توصیفات زیبا و مبارزات مهیج از جمله نقاط قوت این کتاب بود.
نقاط مثبت این فانتزی عجیب و سردرگم باعث می شود که ادامه ی این مجموعه را  بخوانم اما قطعا جزو کتاب هایی نیست که بخواهم  آن را  به دیگران پیشنهاد دهم:)
        

58