معرفی کتاب Baudolino اثر اومبرتو اکو مترجم William Weaver

Baudolino

Baudolino

اومبرتو اکو و 1 نفر دیگر
4.5
11 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

19

خواهم خواند

39

ناشر
شابک
9780156029063
تعداد صفحات
527
تاریخ انتشار
_

توضیحات

          It is April 1204, and Constantinople, the splendid capital of the Byzantine Empire, is being sacked and burned by the knights of the Fourth Crusade. Amid the carnage and confusion, one Baudolino saves a historian and high court official from certain death at the hands of the crusading warriors and proceeds to tell his own fantastical story.Born a simple peasant in northern Italy, Baudolino has two major gifts-a talent for learning languages and a skill in telling lies. When still a boy he meets a foreign commander in the woods, charming him with his quick wit and lively mind. The commander-who proves to be Emperor Frederick Barbarossa-adopts Baudolino and sends him to the university in Paris, where he makes a number of fearless, adventurous friends.Spurred on by myths and their own reveries, this merry band sets out in search of Prester John, a legendary priest-king said to rule over a vast kingdom in the East-a phantasmagorical land of strange creatures with eyes on their shoulders and mouths on their stomachs, of eunuchs, unicorns, and lovely maidens. With dazzling digressions, outrageous tricks, extraordinary feeling, and vicarious reflections on our postmodern age, this is Eco the storyteller at his brilliant best.
      

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

آنجا که تخ
          آنجا که تخیل جنون‌آمیز می‌شود

سال ۱۲۰۴ است. چهارمین موج جنگ‌های صلیبی. بائودولینو، مشاور و دوست پادشاه فردریک اول، به قسطنطنیه آمده تا استاد نیکتاس، نویسنده‌ی بزرگ، را ببیند. او از نیکتاس می‌خواهد خاطراتش را بشنود و داستان او را بنویسد. رمان در دو زمان می‌گذرد. یکی زمان برخورد بائودولینو با نیکتاس و اتفاقاتی که برایشان می‌افتد و دیگری زمان خاطرات بائودولینو از بچگی تا روزی که به قسطنطنیه آمده. بائودولینو در بچگی به فردریک فروخته شده و کم‌کم در دربار رشد کرده تا به پایه‌ی مشاور فردریک برسد. در دعوای معروف بین فردریک با پاپ الکساندر سوم، بائودولینو پیشنهادی عجیب می‌دهد: اگر فردریک بتواند نظر کشیش یوحنا را جلب کند و از او تأییدیه‌ای بگیرد، کار پاپ تمام است. کشیش یوحنا؟ کشیش بزرگی که پشت ممالک اسلامی، جایی نزدیک به هند یک پادشاهی بسیار بزرگ و قوی دارد که قلمرو پاپ در مقابلش هیچ است. کل داستان بائودولینو جستجوی قلمرو کشیش یوحناست. او با یارانش پا در سفر می‌گذارند تا ممالک اسلامی را رد کنند و به هند برسند و فردریک را به کشیش یوحنا معرفی کنند. هر چه سفر پیش می‌رود تخیل اکو جنون‌آمیزتر می‌شود. ضرباهنگ اتفاقات عجیبی که برای بائودولینو در این سفر رخ می‌دهد سرسام‌آور است. اکو رویداد پشت رویداد و ارجاع پشت ارجاع، دنیای واقعیت تاریخی و افسانه را در هم آمیخته و تخیل خود را به شکل دیوانه‌واری رها کرده تا اتفاقاتی که برای بائودولینو پیش می‌آید حتی از خود کلیساهای گوتیک و شیاطین مرموز قرون وسطا هم شگفت‌انگیزتر باشند. رمان، شاهکار داستان‌پردازی و روایتگری با ضرباهنگ بسیار بالا در ابتدای قرنی است که کم‌کم دارد کتاب‌های داستان را فراموش می‌کند. کتاب اکو چند سطح دارد: سطح اول که سطح بسیار جذاب داستان است با سطوح بعدی یعنی سطح ارجاعات تاریخی و ادبی فراوان و در نهایت سطح فلسفی زیرین رمان همراه می‌شود. پاسخی پیچیده به پرسشی عجیب: یک فیلسوف فرهیخته‌ی قرون وسطایی اگر می‌خواست رمان بنویسد چگونه می‌نوشت… خواننده دو سه فصل که بخواند کتاب را زمین نخواهد گذاشت و این، جادوی قلم نویسنده و فیلسوفی بزرگ، خالق رمان بی‌نظیر «نام گل سرخ» است. ترجمه‌ی کتاب بهتر از چیزی است که ما از برگرداندن اکو به زبان فارسی انتظار داشتیم.
        

0

dream.m

dream.m

1404/4/22

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          لطفا این ‌کتاب رو نخونید!
دیروز بلافاصله بعد از اینکه کتاب رو تموم کردم، بقدری هیجان زده و تحت تاثیر بودم که میخواستم بِدُوَم از خونه بیرون و یقه تک تک آدمایی که میبینم رو بگیرم و ازشون بپرسم: شما بائودولینو رو خوندین؟ و اگر نخونده باشن بهشون التماس کنم که بخونن‌اش. آخ چطور میشه همچین کتاب باشکوه و اسرار آمیز و عجیب و پرماجرا و هوشمندانه ای رو نخوند یا نشناخت؟ چطور من این کتاب رو تا الان نشناخته بودم؟ چطور من تا حالا چیزی از اکو نخونده بودم؟ اگه این کتاب رو نخونده می مردم، مطمعنم بخش بزرگی از لذت این دنیا رو نچشیده میرفتم. دیروز دلم میخواست برم توی خیابون و فریاد بزنم من هیجان انگیز ترین کتاب فانتزی تاریخی جهان رو خوندم ملت. 
ولی امروز صبح نظرم عوض شد. صبح که از خواب بیدار شدم حس کردم آنقدر عاشق این کتاب شدم که نمیخوام کسی اندازه من دوستش داشته باشه. به همین خاطر میخوام خواهش کنم کسی این کتابو نخونه. یک نگرانی دیگه ام در موردش دارم. میترسم بخونیدش و نتونید شکوهش رو درک کنید. میترسم نفهمید دارید چی میخونید. میترسم باهاش مثل یک رمان دم دستی برخورد کنید و اونوقت بدنامش کنید.  واقعا نمیتونم تحمل کنم کسی به چیزی که اینقدر ازش لذت بردم انتقاد کنه. پس لطفا هیچوقت این کتابو نخونید. یا اینکه... نمیدونم چقدر عملیه واقعا. یا اینکه اگر میخوایید بخونیدش اون رو با یک نگین و سعید و سینا و یارا بخونید. چون اگر این بچا نبودن، با اون دانش گسترده شون که منو از حسودی کبود میکنه، و اون حوصله و دقت توی جمع آوری رفرنس که واقعا عشق خالص و بزرگی رو می‌طلبه، من اینقدر این کتاب رو نمی‌فهمیدم. شایدم اصلا نمی‌فهمیدم. برای همه اونایی که عاشق خوندن کتاب و داشتن بهترین کتابا توی کتابخونه شون هستن؛ یه دوست مثل محمد که اونا رو به عشقشون برسونه، و یه گروه همخوانی مثل مال خودم که کتاب خوندن رو بلد باشن آرزو میکنم.

...............
هر روز که میگذره و اخبار جعلی بیشتری توی دنیا پخش و بعد رسوا میشن، با خودم فکر میکنم واقعا  هیچ جوره نمیشه راست و دروغ تاریخ رو تشخیص داد. وقتی در مورد تاریخ و اخبار همین چند سال ،ماه  یا هفته های اخیر میشه اینجوری تاریخ سازی و جعل کرد؛ پس ببین تاریخ قرن های قبل چقدر دروغ قاطیش شده و چه تخیلاتی رو به جای واقعیت به خوردمون دادن. این  واقعا میتونه  ترسناک و ناامید کننده باشه. ولی اگه این حقیقت تلخ تبدیل به طرح اصلی رمان یک نویسنده نابغه بشه، قطعا خیلی خوندی و جذاب از آب درمیاد، و میشه بهش خندید و ازش لذت برد.
............
        

0