یادداشت کتابخانهٔ بابل

بائودولینو
آنجا که تخ
        آنجا که تخیل جنون‌آمیز می‌شود

سال ۱۲۰۴ است. چهارمین موج جنگ‌های صلیبی. بائودولینو، مشاور و دوست پادشاه فردریک اول، به قسطنطنیه آمده تا استاد نیکتاس، نویسنده‌ی بزرگ، را ببیند. او از نیکتاس می‌خواهد خاطراتش را بشنود و داستان او را بنویسد. رمان در دو زمان می‌گذرد. یکی زمان برخورد بائودولینو با نیکتاس و اتفاقاتی که برایشان می‌افتد و دیگری زمان خاطرات بائودولینو از بچگی تا روزی که به قسطنطنیه آمده. بائودولینو در بچگی به فردریک فروخته شده و کم‌کم در دربار رشد کرده تا به پایه‌ی مشاور فردریک برسد. در دعوای معروف بین فردریک با پاپ الکساندر سوم، بائودولینو پیشنهادی عجیب می‌دهد: اگر فردریک بتواند نظر کشیش یوحنا را جلب کند و از او تأییدیه‌ای بگیرد، کار پاپ تمام است. کشیش یوحنا؟ کشیش بزرگی که پشت ممالک اسلامی، جایی نزدیک به هند یک پادشاهی بسیار بزرگ و قوی دارد که قلمرو پاپ در مقابلش هیچ است. کل داستان بائودولینو جستجوی قلمرو کشیش یوحناست. او با یارانش پا در سفر می‌گذارند تا ممالک اسلامی را رد کنند و به هند برسند و فردریک را به کشیش یوحنا معرفی کنند. هر چه سفر پیش می‌رود تخیل اکو جنون‌آمیزتر می‌شود. ضرباهنگ اتفاقات عجیبی که برای بائودولینو در این سفر رخ می‌دهد سرسام‌آور است. اکو رویداد پشت رویداد و ارجاع پشت ارجاع، دنیای واقعیت تاریخی و افسانه را در هم آمیخته و تخیل خود را به شکل دیوانه‌واری رها کرده تا اتفاقاتی که برای بائودولینو پیش می‌آید حتی از خود کلیساهای گوتیک و شیاطین مرموز قرون وسطا هم شگفت‌انگیزتر باشند. رمان، شاهکار داستان‌پردازی و روایتگری با ضرباهنگ بسیار بالا در ابتدای قرنی است که کم‌کم دارد کتاب‌های داستان را فراموش می‌کند. کتاب اکو چند سطح دارد: سطح اول که سطح بسیار جذاب داستان است با سطوح بعدی یعنی سطح ارجاعات تاریخی و ادبی فراوان و در نهایت سطح فلسفی زیرین رمان همراه می‌شود. پاسخی پیچیده به پرسشی عجیب: یک فیلسوف فرهیخته‌ی قرون وسطایی اگر می‌خواست رمان بنویسد چگونه می‌نوشت… خواننده دو سه فصل که بخواند کتاب را زمین نخواهد گذاشت و این، جادوی قلم نویسنده و فیلسوفی بزرگ، خالق رمان بی‌نظیر «نام گل سرخ» است. ترجمه‌ی کتاب بهتر از چیزی است که ما از برگرداندن اکو به زبان فارسی انتظار داشتیم.
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.