بریدۀ کتاب
1403/5/22
4.4
3
صفحۀ 492
نمی دانی چقدر دلم میخواهد پیشاپیش سپاه اسب برانم و باد و بوی خون را احساس کنم. مردن در جنگ ، نام معشوق بر لب ،هزار بار بهتر است از در این غار ماندن ... منتظر چه؟ شاید هیچ چیز... .
نمی دانی چقدر دلم میخواهد پیشاپیش سپاه اسب برانم و باد و بوی خون را احساس کنم. مردن در جنگ ، نام معشوق بر لب ،هزار بار بهتر است از در این غار ماندن ... منتظر چه؟ شاید هیچ چیز... .
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.