معرفی کتاب سمک عیار اثر فرامرز بن خداداد ارجانی سمک عیار فرامرز بن خداداد ارجانی و 1 نفر دیگر 4.4 5 نفر | 4 یادداشت جلد 5 خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 0 خواندهام 8 خواهم خواند 6 ناشر آگاه شابک 0000000096409 تعداد صفحات 632 تاریخ انتشار 1364/1/1 نسخههای دیگر نشر آگاه نشر آگاه توضیحات کتاب سمک عیار، نویسنده فرامرز بن خداداد ارجانی. یادداشتها محبوبترین جدیدترین سید رمضان حسینی 1401/3/19 بسیار مفرح و پرکشش بود برام ولی راستش خیلی وقت و حوصله ندارم تو این موقعیت که از این 60-70 صفحه بیشتر بخونم. با این وجود تا همین جا میشه فهمید که این کتاب میتونه به عنوان رفرنس درسی برای نوشتن داستان پریان استفاده شه. یعنی تو 50 صفحهٔ اول غیر از نامادری بدجنس تموم کلیشههای این مدل داستانا رو استفاده کرده بود :-) 0 3 مریم محسنیزاده 1403/12/14 "سمک عیّار" از معروفترین داستانهای عامیانهٔ فارسی است که در قرن ششم توسط فرامرزابنخداداد اَرّجانی نوشته شده است. این کتاب توسط انتشارات آگاه در شش جلد منتشر شده، که جلد ششم توضیحاتی پیرامون شهرهای داستان سمک است. متأسفانه نسخهٔ موجود سمک عیّار در اواسط داستان دچار پرش زمانی میشود که بهخاطر ناقص شدن کتاب در گذر زمان است. جلد پنجم کتاب هم به همین دلیل ناتمام میماند و داستان بدون پایان رها میشود! "سمک عیّار" زبان کلاسیکی دارد؛ اما اکثرِ جملات برای مخاطب امروزی قابلفهم و روان هستند. نویسنده گاه از چاشنی طنز بهره میبرد و توصیفات و تعابیر بِکری ایجاد میکند؛ مخصوصاً برای شبوروز و طلوعوغروب خورشید. همچنین تعبیرات جالبی برای زادووَلد و عشق به کار میبرد، درحالیکه عفّتکلام حفظ میشود. داستان، سرشار از دِرام و موقعیتهای دراماتیک است. نویسنده، بخشهایی از داستان را موازی پیش میبرد که فُرم را جذابتر میکند. ماجراها و کشمکشها گاهی طولانی، کِشدار و خستهکننده میشوند. اما نویسنده هر بار از جعبهٔ خلّاقیتش، اتفاقات تازهای رو میکند و موقعیتهایِ جدید و شگفتانگیزی میسازد که حتی امروزه هم با خواندن چنین موقعیتهایی به وَجد میآییم. نویسنده، مهارت بالایی در قصهگویی و داستانپردازی دارد. گاه صحنهها مثل سکانس فیلم هستند و همچون پردهٔ نقاشی و با جزئیات نوشته شدهاند. دیالوگها خیلی بامزه، هوشمندانه و گاه حکیمانه انتخاب شدهاند. گفتوگوها بیشتر در قالب مناظره، مجادله و کشمکش بین شخصیتها به کار میروند. همچنین دیالوگها به اوجگیری و فرود داستان، گرهافکنی و گرهگشایی، گذر زمان و شناخت شخصیتها کمک کردهاند. "سمک عیّار" موقعیتهای ناب و جذاب زیادی دارد؛ از گریم کردنهای متعدد سمک گرفته تا حضور زنانِ مبارز در میدان جنگ و خلق افسانهها و جهانهایی شگفت با موجوداتی غریب؛ مثلاً درختی شبیه انسان که میوههایش شبیه موجودات هستند یا حوضی که زیرش دروازهٔ ورود به جهانی دیگر است. نویسنده در نامگذاری شخصیتها هم خلاقیت به خرج داده است؛ مثلاً خورشیدشاه، مَهپری، شبانه، شغالِ پیر زور، سرخوَرد، آتشک، روزاَفزون، دَبور، گندُمَک، سَمَک، اَبرَک و ... . به اقتضای روزگاری که متن در آن نوشته شده، همهٔ شخصیتها دَمبهدَم حتی وسط میدانِ جنگ در حال شراب خوردناند. سمک که شخصیت اصلی داستان میباشد از عیّارانِ خورشیدشاه است. او طی ماجراهایی با نیرنگ زدن، جنگاوری، زرنگبازی و حقّهبازی بر دشمنان پیروز میشود. بیشتر داستان هم به جنگ بین دو سپاه خورشیدشاه و اَرمَنشاه بر سر دستیابی به زنی میگذرد. عاقبت زنانی چون مَهپری و گلبوی گُلرخ، که بخش زیادی از داستان سرشان جنگ و دعوا است، اگرچه به وصال میرسند اما دار فانی را هم وداع میگویند. فرامرزابنخداداد دربارهٔ "سمک عیّار" میگوید:" من قصهای گفتم هرچه در جهان است، اسباب است، کار و کِرد جهانیان ازجمله عشق، وصل، هِجر، دوری، دلآزاری، مِهر، کینه، شادی غم، راحت، بلاء، رنج، فراق، ناکامی و به کام آوردن، جنگ، زندگانی، گنج، دیو، پری، جادوگر، مَکر و حیلت، پادشاهی، شبرُوی و عیّاری در آن مجمول. چنین کتابی جمع کردیم تا عاشقان را مونسِ روان بُوَد و جوانان را عقلآموزی بُوَد، جهانیان را عبرت بُوَد، عالَمیان را فکرت بُوَد، عاقلان را تربیت بُوَد، خردمندان را دستگیری بُوَد، دستوری بُوَد پادشاهان را در پادشاهی کردن و قاعدهٔ مُلک بهپاداشتن." 🎁 پیشنهاد میکنم کتاب را همراه با پادکست رادیو کرگدن از "سیدعلی میرفتاح" بخوانید، تا شیرینیِ آن دوچندان شود و از نکاتی که گوینده ضمیمه میکند، بهره ببرید. 0 3 احمد کولی وندی 1403/7/4 داستان عجیبی است... گویا بازی تاج و تخت را از روی آن نوشته اند. تصاویر زنده و زیبا. خواندنش را به همه پیشنهاد میکنم. در نیمه دوم جلد اول کمی داستان ملال آور میشود ولی بلافاصله نگارنده طرحی نو در میاندازد و زیبایی را به اثر باز میدهد. حتما بخوانید. 0 3 آروشا دهقان 1401/12/14 کلی ریویو نوشتم که وسطش وی پی ان قطع بشه و بپره. :( ولی خلاصه ش رو میگم: مهم ترین نکته در خوانش داستان های کلاسیک مثل سمک عیار اینه که بدونیم این داستان مال چه زمان و جامعه ایه و مردم اون دوره چه چیزی رو می پسندیدند یا چطور به قصه ها گوش می کردند. مردمان گذشته اغلب سواد و زمان کافی برای خواندن کتاب رو نداشتند و دسترسی به کتاب هم به سادگی امروز نبوده در نتیجه در مجالس یا جاهایی مثل قهوه خانه یکی داستان رو میخوانده و بقیه شنونده بودن. چرا این رو میگم؟ چون وقتی چیزی رو می شنوید، جزيیاتی که یادتون میمونه با وقتی متن رو میبینید فرق داره. مثلا خواننده ی داستان (یا نقال) باید بعضی چیزها رو چندین بار تکرار کنه تا شنونده فراموش نکنه. این ممکنه برای ما اطناب و پرگویی به نظر بیاد. یا تعداد سپاهیان یک شاه و یاران سمک و غیره ممکنه چندتا عدد متفاوت گفته بشن. اونی که داره گوش میکنه این اعداد رو به شکل کم یا زیاد تحلیل میکنه. ما که میخونیم به شکل تعداد میبینیمش و به نظرمون میاد که ای وای چقدر سوتی داده. چقدر ایراد داره. یک نکته ی دیگه، شکل روایت داستانه. شنونده ی اون زمان وقتی خسته از تمام کارها یک جا می نشسته تا داستان گوش کنه دنبال هیجان و تفریح بوده نه منطق. پس داستان باید مهیج میشده حالا این هیجان ممکنه به چشم مخاطب امروزی غیرمنطقی بودن سیر داستان باشه ولی مخاطب کهن اصلا به چشمم نمی اومده. (مثلا این که سمک خیلی از کارهای ساده رو به سختی انجام میده یا کارهای خیلی سخت رو خیلی ساده میگذرونه. یا همه ی سپاه دشمن رو میکشن اما از خودشون حتی یک نفر هم نمیمیره و...) یکی از جالب ترین نکات داستان که در زمان نگارشش اگر نگیم بی مانند، قطعا کم نظیر بوده تعلیق و روایت موازیه. اینجوری نیست که خواننده همه چیز رو بدونه. خیلی چیزها که برای سمک معماست برای خواننده هم راز میمونه تا زمانی که سمک معما رو حل کنه. یا این که اتفاقات چند کشور و موقعیت مختلف به طور موازی روایت میشن و خواننده هی پس و پیش میره تا بفهمه وقتی یک طرف داستان اتفاقی می افتاده در طرف دیگه چه خبر بوده. چیزی که خیلی درباره ش دوست داشتم توصیفات و فضاسازی هاست. توصیفات نوشتن و قلم و کاغذ یا شب و روز و گردش ایام عالیه. فضاسازی ها هم انقدر خوبه که همه ی صحنه ها درست مثل یک فیلم، کاملا شفاف، در برابر مخاطب جان میگیره. این ویژگی البته تو اکثر داستان های کلاسیک هست ولی تو سمک خیلی خوب بود. اگر میخواید خوب بنویسید (داستان، کپشن، خاطره، مقاله یا هر چیز دیگه ای) پیشنهاد میکنم داستان کلاسیک زیاد بخونید.. و آخرین مورد: خواندن داستان سمک عیار رو بهتون پیشنهاد میکنم به شرطی که قول بدید اون رو از دریچه ی چشم مردم همون زمان ببینید. با نگاه انسان امروز سراغش برید احتمالا پیش از رسیدن به نیمه ی جلد اول برای همیشه رهاش کنید. 0 4