تهیدستان
در حال خواندن
0
خواندهام
6
خواهم خواند
2
نسخههای دیگر
توضیحات
این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.
جک، مرد ثروتمند آمریکایی تصمیم گرفته بود، به منطقة ایست لند لندن برود. هیچ کس به علت غیرعادی بودن محله، راه را به او نشان نمی داد. حتی شرکت اوتوماس کوک و پسران که کارشان راهنمایی، راه یابی و کمک به مسافران در سراسر جهان بود، حاضر به همکاری با او نشدند. سرانجام جک توانست به کمک کارآگاهی و با شرح دادن حقایق دربارة خود و طرح هایش مسیر را بیابد. او بعد از گذشتن از خیابان های لندن و دیدن چهرة فقر و فلاکت بار فقرنشین ها به فروشگاه لباس فروشی کهنه رفت و چند دست لباس کهنه و پاره خرید. به محض ورود به ایست لند هیچ گونه اثری از فرومایگی و فخرفروشی در رفتار مردم مشاهده نشد و به جای قربان به او برادر می گفتند. او به سرعت از دنیای ثروتمندان بیرون آمد و خود نیز جزء تیره بختان جامعه و یکی از ولگردهای ایست اند لندن شد.
یادداشتها