معرفی کتاب هزار توی پن اثر گیلیرمودل تورو مترجم ساسان محمدکاظم عاصی

هزار توی پن

هزار توی پن

گیلیرمودل تورو و 2 نفر دیگر
3.8
4 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

14

خواهم خواند

10

شابک
9786005453959
تعداد صفحات
120
تاریخ انتشار
1396/5/21

توضیحات

        
«هزارتوی پن» در اصل و به زبان اسپانیایی با عنوان «el laberinto del fauno» (هزارتوی فون) ساخته شده است. فیلم­نامه را گی­یرمو دل تورو نوشته و هم او نیز کارگردانی آن را به عهده داشته است. داستان فیلم در زیر گونه­های سینمای جنگ و سینمای فانتزی قرار می­گیرد و هم­زمان که نگاهی به جنگ­داخلی اسپانیا دارد... .
(بخشی از متن کتاب)

      

لیست‌های مرتبط به هزار توی پن

یادداشت‌ها

مِمول هلمز 🌱

مِمول هلمز 🌱

1404/6/31 - 01:29

سلامی مجدد
          سلامی مجدد بر بهخوانیان 
حالتان؟احوالتان؟
حال من که عالی ست مثل حال گل،حال گل در دست چنگیز مغول! در تابستانی که گذشت با زحمت فراوان سلامت روان خویش را ذره ذره بازیافتم تا خویشتن را از بستری شدن در بیمارستان اعصاب و روان دور نگه دارم! به گمانم یادداشت هایم خود گویای وضعیت روانی ام هستند... 
حال اما یک شب تمام زحماتم را باد پاییزی یکم مهر درحال ربودن است، در نتیجه تصمیم گرفتم کاری که تمام اوقات برای در امان ماندن از دنیا انجام می‌دهم را انجام بدهم،آری پناه بردم به دنیای کتابی تا شاید آنجا کمی سلامت روان جمع آوری کنم،هه چه خوش خیال بودم بنده! کورنلیا فونکه و سلامت روان ؟! فععععک نکنم!
خلاصه داستان زیبایی بود و صد البته که مرا از واقعیت کنده و برد،اما خب جایی نبرد که آنچنان به آرامش و ثبات روانی برسم،بلکه بنده را وادار به زاری کردن،خود زنی و اعمالی از از این قبیل  کرد همچنین باعث شد سر خویش را به دیوار کوفته و به مرز جنون پا بگذارم،هرچند پایانش نسبتا شاد بود ولیکنخب کمی پیچیده  بود و در تمامی مسیر داستان رد ترس و تنفر به وضوح حس میشد و البته ضربان هیجان از زیر برگه های کتاب قابل لمس بود.
پیش از این  هم از خانم فونکه سیاه دل را خوانده بودم، این اثر از آن قبلی بهتر بود اما خب در هردو سلامت روان را نمی‌توان جستجو کرد...
پ.ن:کنون چهره ام بدون اغراق شبیه به این بنده خدایی است که عکسش را همراه با این یادداشت به اشتراک گذاشته ام! در حال حاضر نه چشم دارم و نه رنگی به رخسار ونه عقل و نه ثبات روانی...! (اگر دماغ هم نداشتم بی شک می‌توانستم نقش لرد ولدرموت را اجرا کنم) 
پوزش میطلبم اگر سرتان رابه درد آوردم و کنون می‌خواهید سرتان را به دیوار بکوبید،بفرمایید یک🍔تقدیم به شما!
پ.ن۲:نسخه ای که در بهخوان موجود است نمایشنامه است بنده خود کتاب را خوانده ام.
پ.ن۳:(ویرایش):میدانم سوالم تکراری است اما حق بدهید که کم کم درحال ابتلا به بیماری های اعصاب و روان هستم ، بگذریم اگر روزی روزگاری یک کتابی چیزی بنویسم شما عزیزان رغبتی به ورق زدن آن خواهید داشت؟(حتی اگر جوابتان منفی است  اعلام کنید عزیزانم)


        

12