دوستش داشتم مخصوصا صفحات کمیک‌ آخر هر فصل. شخصیت اصلی داستان پسر نوجوانی به نام راس هست که به سرطان خیلی نادری مبتلا شده است.
او ماجراهای خُفخوک رو به صورت کمیک میکشه و هر بار احساسات و دغدغه‌هایش را در داستان‌های این خوک قهرمان به تصویر میکشه
کتابی که من خواندم چاپ سوم و ۲۸۳ صفحه بود.
در انتهای کتاب می‌خوانیم که داستان واقعی هست و نویسنده‌ی کتاب راب هَرِل ۳۷ ساله در سال ۲۰۰۵ بیست و پنجمین نفری بوده در دنیا که به این بیماری مبتلا شده. در کل دنیا. مورد خیلی نادری بوده
        

          این کتاب جذاب و خوب بود. اما یک عیب داشت این هم این که خیلی کتاب را طول داده بود. به نظرم این کتاب را نخوانید
        

          خیلی عالی بود. راجع به نوجوانی سربه راه و معمولی که مبتلا به نوعی سرطان نادر می شود. نوع مواجهه خودش با بیماری و دوستان و اطرافیانش خیلی واقعی به تصویر کشیده شده است. و جالب تر اینکه نویسنده تجربه شخصی خودش را دستمایه قرار داده و این داستان را نوشته است.
        

          رمانی واقعی درباره ی پسری که مبتلا به یک سرطان نادر بود و معروف به جا ده سنتی است💜