بریدۀ کتاب
1403/4/31
صفحۀ 230
گیتارم را میبرم بالای سرم و قوس دراز و بزرگی توی هوا میکشم و تا میتوانم محکم میکوبمش روی صحنه. همه چیزم را با آن خالی میکنم. همه چیز را. خشم. خستگی. خجالت. حماقت. بُهت. نفرت از کلاه.
گیتارم را میبرم بالای سرم و قوس دراز و بزرگی توی هوا میکشم و تا میتوانم محکم میکوبمش روی صحنه. همه چیزم را با آن خالی میکنم. همه چیز را. خشم. خستگی. خجالت. حماقت. بُهت. نفرت از کلاه.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.