معرفی کتاب بر دامان آمستردام اثر سنا ثقفی

در حال خواندن
1
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
آدمیزاد مثل قلمه گیاه میماند از شاخه جدایش کنند و توی آب بگذارندش ریشه میدهد و بعد بدون آب نمیتواند زندگی کند. یکی از ریشه های کوچک کم جان ما در این سفر همین گاری قراضه دوست داشتنی بود که در روزهای قرنطینه و تنهایی و تعطیلی همه جا به دادمان رسید و حال و هوایمان را عوض کرد. حتی قوی ترمان کرد و همراهمان شد برای سرک کشیدن در کلی از سوراخ سمبههای آمستردام که با ترم و مترو و اتوبوس در دسترس نبود. روز اولی که سعید از آن عکس گرفت و در مارکت پلاتس گذاشت برای فروش هیچ کداممان فکر نمیکردیم کسی سراغش .بیاید اما همان روزهای اول چند تا مشتری جدی پیدا شد و قرار بود اولینشان برای بازدید بیاید با کفیتس را حتی کمی از چیزی که اولش خریده بودیم گرانتر قیمت گذاشته بودیم شاید دلمان نمیخواست به این زودیها فروش برود.
بریدۀ کتابهای مرتبط به بر دامان آمستردام
نمایش همه1404/1/12