معرفی کتاب مرده‌ها جوان می‌مانند اثر آنا زگرس مترجم علی اصغر حداد

مرده‌ها جوان می‌مانند

مرده‌ها جوان می‌مانند

آنا زگرس و 1 نفر دیگر
3.8
4 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

4

خواهم خواند

15

ناشر
ماهی
شابک
9789642092246
تعداد صفحات
704
تاریخ انتشار
1398/11/26

نسخه‌های دیگر

توضیحات

        
اروین، یکی از اعضای سازمان اسپارتاکوس، به دست افسران ضد انقلابی به قتل می رسد. این نقطه ی آغازی می شود بر روایتی که آنا زگرس در طی آن تاریخ آلمان را از 1918 تا 1945 به رشته تحریر می کشد. قاتلان اروین، که وابسته به بورژوازی، کلان زمینداران و نظامیان پروس هستند، هریک به راه خود می روند و زگرس، با تعقیب زندگی آن ها، روایتی چند شاخه پدید می آورد که همچون موزاییک هایی کوچک کنار هم قرار می گیرند و تابلویی گسترده را پدید می آورند که سرگذشت آلمان در آن آشکار می شود. زگرس در این اثر می کوشد به این پرسش پاسخ دهد که در آلمان، سرزمینی با چنان پشتوانه ی اومانیستی، فاشیسم چگونه توانست رشد کند و جهان را به ورطه ی جنگی خانمان سوز فرو برد.در نوزدهم نوامبر 1900 در دامان خانواده ای فرهنگ دوست، دختری به نام نتی رایلینگ چشم به جهان گشود که بعدها با نام مستعار آنا زگرس یکی از نویسندگان پرآوازه ی آلمان شد. وی در سال 1928 با انتشار کتاب قیام ماهیگیران سن باربارا توجه منتقدان را به خود معطوف کرد. با به قدرت رسیدن هیتلر، آنا زگرس هم مانند دیگر همکاران خود آلمان را ترک کرد و عازم فرانسه شد. پس از اشغال فرانسه به دست نیروهای هیتلری، در سال 1940 به ناچار سختی سفری پرمخاطره را به جان خرید و خود را به مکزیک رساند. افسانه ی «بازگشت قبیله ی گمشده» و بسیاری داستان های دیگر، حاصل اقامت چندین ساله ی این بانوی نویسنده در مکزیک است. اثار زگرس (به ویژه رمان های او چون هفتمین صلیب، مرده ها جوان می مانند، تصمیم و اعتماد) اغلب حوادث پرشوری را دنبال می کنند که در زمینه ی آن ها سرنوشت انسان های این قرن در گیر و دار جنگ ها و انقلاب ها رقم می خورد. زگرس در 1 ژوئن 1983 در برلین درگذشت.علی اصغر حداد در 24 اسفند در محله ی راه کوشک قزوین متولد شد. تا سال های اول دبیرستان در قزوین درس خواند و پس از گذراندن کلاس هشتم دبیرستان با خانواده اش به تهران مهاجرت کرد. پس از اخذ دیپلم و پایان خدمت سربازی به آلمان رفت و مدرک فوق لیسانس را در رشته ی جامعه شناسی در برلین غربی اخذ کرد. سال 1359 به ایران بازگشت و به کار تدریس زبان آلمانی و ترجمه ی آثار ادبی آلمانی زبان مشغول شد.بیشتر آثاری که حداد به فارسی ترجمه کرده از جمله آثار برجسته ی ادبیات آلمانی زبان است. او تمام آثار کافکا (محاکمه، قصر، امریکا، داستان های کوتاه) را مستقیماً از آلمانی به فارسی ترجمه کرده است و علاوه بر آن ترجمه ی بودنبروک ها، اشتیلر، بازی در سپیده دم و رؤیا، مرده ها جوان می مانند و... را در کارنامه دارد.
      

لیست‌های مرتبط به مرده‌ها جوان می‌مانند

یادداشت‌ها

          به نام او

یک)
یکی از بهترین ادبیاتهای اروپایی ادبیات آلمان است. اگر بخواهم آثار نویسندگان محبوبم را بر اساس سال انتخاب کنم و بخوانم به این گونه است: ادبیات روس (اواسط و اواخر قرن 19) ادبیات آمریکا (اوایل قرن 20) ادبیات آلمان (اواسط قرن 20) و ادبیات آمریکای جنوبی (اواخر قرن 20). البته ناگفته نماند که روسها در این میان صدرنشینند

دو)
یکی از دلایل دوست داشتن ادبیات آلمان خصوصا در آن دهه ها حضور جنگ جهانی دوم و فضاسازی نازیستی در ادبیات آلمان است. و الحق که نویسندگان بزرگی چون هاینریش بل و گونتر گراس به خوبی از پس این مهم برآمده اند. از مهمترین آثار در این حیطه میتوان به رمان خارق العاده طبل حلبی گونتر گراس و رمان بسیار خوب سیمای زنی در میان جمع هاینریش بل اشاره کرد

سه)
یکی از رمانهایی که واجد امتیازات یاد شده است مرده ها جوان می مانند آنا زگرس است که توسط نشرماهی و با ترجمه بسیار خوب علی اصغر حداد منتشر شده است. این رمان هرچند در سطح دو رمان یاد شده نیست ولی تصاویر زنده ای از آلمان بین دو جنگ جهانی و پس از سقوط هیتلر را بدست میدهد. رمانی که کمتر وارد جنگها شده و بیشتر توصیف زندگی عادی مردم آلمان در این بازه زمانی ست. و کاملا مشخص است که این رمان توسط یک زن نوشته شده است. خلاصه اگر یک رمان کلاسیک با تصاویر عاطفی تاثیرگذار میخواهید بخوانید. مرده ها جوان می مانند یکی از بهترین گزینه هاست

چهار)
《فرانتس هیجان زده گفت: "از این حرفها پیداست که پدر با چرندیات خودش حسابی مغزت را پر کرده است. اتفاقا هیتلر برای خودش هیچ چیز نمیخرد، حتی گوشت نمیخورد، به شراب هم که اصلا لب نمیزند. نه زن دارد و نه بچه. اگر پدر ادعا میکند که نازیها دشمن مردم هستند، پس بگو ببینم اصلا چه کسی از مردم است؟ مگر نه من و تو از مردم هستیم؟ اگر وضع ما بهتر بشود و همه برویم سر کار و تو ناچار نباشی با یک مشت لوبیای خشک و خالی آش بپزی، چه کلاهی سر مردم رفته است؟"
ماری گفت: "شاید هیتلر گوشت نخورد، اما با گوشت نخوردن او سهم ما بیشتر نمیشود. مسلما هیتلر دوستانی دارد که با ران گوسفند میانه خوبی دارند. از این گذشته، خوراکهای خوشمزه ای هم هست که حتی یک گرم هم گوشت لازم ندارد. مثلا یک کیک آلبالوی خامه دار."》
        

1