معرفی کتاب نوشتن با دوربین: رو در رو با ابراهیم گلستان اثر پرویز جاهد

با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
2
خواندهام
14
خواهم خواند
10
توضیحات
نوشتن با دوربین کتابی است چالش گر که در دو وجه حرکت میکند؛ وجهی در تبیین و شناساندن جایگاه ابراهیم و گلستان فیلم ساز است که به زعم او تمامی زوایای کارش روشن یا بازگو نشده است و او خود را ملزم دیده تا روشن گری کند. وجه دیگر این کتاب روایت آقای گلستان است در باب یک دوران.نوشتن با دوربین کتاب جذابی است. هر خواننده ای از نسل ما آن را با ولع خواهد خواند و دوران خود را مرور خواهد کرد. حاضر جوابی، قدرت استدلال، نگاه تیز و بینش عمیق ازخصوصیات ابراهیم گلستان است که در این گفت و گو نیز به کمال ظاهر شده است.ابراهیم گلستان صراحت دارد و مردم ما صراحت را با خشونت و زمختی یکی میدانند. مردم ما با فرهنگ محافظه کاری، لاپوشانی، تعارف های الکی، احتیاط کاری و ریاکاری بزرگ شده اند. چه مردم عادی مان، چه نویسندگان و شاعران و فیلسوف هایمان و چه بوروکرات ها و تکنوگرات هایمان.کتاب نوشتن با دوربین را خوانده ام. مطالب جالب توجهی در این کتاب بود. من به آقای گلستان علاقه دارم و برای ایشان احترام قایل هستم. کتاب نوشتن با دوربین با طوفان سهمناکی آغاز میشود و هرچه مصاحبه به پیش می رود خواننده با شخصیت گلستان و حقیقت او بیشتر و بیشتر آشنا میشود کتاب با زمزمه ی چشمه ای پاک و زلال به پایان میرسد.نوشتن با دوربین به عنوان یکی از معدود منابع و مراجع موجود درباره ابراهیم گلستان و آثار او، اثری است ماندنی و کم نظیر که به سهم خود به برطرف کردن فقر موجود در زمینه منابع پژوهشی در مورد سینمای ایران کمک میکند. این گفت و گوی بلند با ابراهیم گلستان، نویسنده و فیلم ساز بلند آوازه ایرانی، از بسیاری جهات استثنایی است. دامنه مصاحبه از جمله این موارد استثناست. مجموعه بحث ها و پرسش و پاسخ ها قطعاتی از سیمای مرد هنرمند را تکه تکه در کنار هم میگذارد تا به ابعاد شخصیت مردی شکل میدهد که چندان مایل نیست درباره خود حرف بزند اما درباره جهان، آنگونه که خود میبیند، بسیار سخن دارد.
پستهای مرتبط به نوشتن با دوربین: رو در رو با ابراهیم گلستان
1400/12/27 - 00:41

بهار در راه است، با تعطیلاتی رسماًپنج روزه و در عمل پانزده-بیست روزه. این روزهای تعطیل را کم کسی است که متفاوت با سیصدوچند روز بعدی نگذراند؛ اما تکلیف آنهایی که عادت به ورق زدن کتاب و مجله دارند روشن است؛ هر جا باشند، در سفر و در حضر، وقت میدزدند تا چند صفحهای بخوانند. آنهایی هم که در بقیهی سال حال یا مجال مطالعه ندارند شاید در این روزها «ناپرهیزی» کنند. هر دو دسته شاید ترجیح بدهند اولین روزهای سال را با کتابهایی بگذرانند که حال آدم را خوب کنند. پس دربارهی چند کتاب دلپذیر مینویسم که هم حرفهایی تازه و چیزهایی برای آموختن در آنها پیدا میشود و هم لذت گذراندن اوقاتی خوش در مصاحبت آدمهایی جذاب در آنها نهفته است. این کتابها چند خصوصیت مشترک دارند؛ موضوع همهشان گفتوگو یا خاطره است، هیچکدامشان چندان تازه نیستند، و تقریباً تمامشان را در سالهایی که از انتشار آنها میگذرد کمتر از آن که شایستهاش بودهاند خریده و خواندهایم.
یادداشتها