معرفی کتاب گود اثر مهدی افشارنیک

گود

گود

مهدی افشارنیک و 1 نفر دیگر
4.7
3 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

4

خواهم خواند

3

شابک
9786007405239
تعداد صفحات
452
تاریخ انتشار
1399/7/6

توضیحات

لیست‌های مرتبط به گود

داستان دو شهرچشم هایشجای خالی سلوچ

سیاهه سیاحت، سیر وسلوک یا سیمای سحر و سیاست زنانه

73 کتاب

اول خواستم فقط رمان و حسب‌حال بنویسم اما دیدم کتاب‌هایی در ذهنم هست که دلم پیش‌شان است و دستم به حذف‌شان نمی‌رود. بعدتر اگر مجالی بود شاید این فهرست را تفکیک کردم! آنروز موعود قول میدهم که در فهرست‌های جداگانه مفصل‌تر بنویسم! (وعده سر خرمن) برای خواندن این سیاهه حرف‌هایی به نظر مهم می‌رسد که بدانید. البته اگر یادداشت حقیر در خصوص داستان دوشهر را خوانده باشیددستتان می‌آید تصویر زنان در آینه این پیرمرد نورس را! 1- در کتاب، زن سوژه است و ابژه! قهرمان است و مقهور! محبوب است و منفور! قاعده است و قرار! قدرت است و غیرت! نفرت است و موهبت! زمین است و زمان! آن است و آینده! حقیقت است و فسانه! دلدار است و دل‌داده! عصمت است و پتیاره! پیامبر است و ساحره! گل است و گلاب! صواب است و عقاب! شهد است و شراب! زهر و است و سراب! حزین است و شاداب! شاهد است و شهید! شهر است و شعر! شهرت است و غریبی! ساحل است و صخره!‌ کویر است و دریا! بهشت است و دنیا! 2- در شاعرانگی‌ها بالا اگر خواستید بجای «و»، «یا» بگذارید! بجای کتاب هم اگر خواستید زندگی بگذارید! قضاوتش با شما! بگذریم! 3- سیاهه شامل کتبی است داستانی و ناداستان که در آن یا زن قهرمانی است یا بستر بروز قهرمانی یا چشم سیاهی در جستجوی قهرمانی به نظر من. ۴- اول که فهرست را که نوشتم مورد لطف و نظر تعدادی از اهل ذوق قرار گرفت و کتبی را پیش نهادند تا اضافه کنم که از ۵۰ به بعد شماره شده است. ۵- بخشی از کتاب‌ها نه فارسی و نه زبان اصلیشان در ایران نمایه نشده و متاسفانه قادر به فهرست کردنشان در بهخوان نیستم. بخاطر همین اسامی مهم‌ترین آن‌ها را در همین نوشتار تقدیم می‌کنم. ۱- نوشتن علیه فرهنگ نوشته خانم لیلا ابولغود ۲- زن در الجزایر نوشته خانم آسیه جبار ۳- عشق آوای خیال نوشته خانم آسیه جبار پ.ن. کتاب‌ها بی هیچ علتی و برداشتی ۷۲ تن شدند.

25

یادداشت‌ها

سامان

سامان

1403/9/30

          رمان گود نوشته مهدی افشار نیک یکی از بهترین رمان‌های ایرانی بود که تا امروز خوندم.یک داستان پر کشش و پر اتفاق در دل تاریخ معاصر ایران.شخصیت هایی خیالی ساخته و پرداخته ذهن نویسنده در کنار تک و توک شخصیت واقعی که در داستان حضور اندکی دارند. بهتره این داستان زمانی خونده بشه که تمرکز بالایی داریم، چون رمانی است سخت خوان و پر شخصیت.داستانی که از دهه سی و چهل شروع میشه و به سال 88 ختم میشه.در هجده فصل داستان روایت شده.هر فصل در یک بازه زمانی و تاریخ مشخصی که در خط انتهایی هر فصل اون تاریخ توسط نویسنده آورده شده. روایت داستان خطی نیست و مشابه کارهای ماریو بارگاس یوسا است. طبعا 70 -80 صفحه ابتدایی داستان به خاطر همین ویژگی و شخصیت های زیادی که در تاریخ های مختلف حضور داشتند بسیار گیج کننده بود اما با گذر زمان از سختی رمان کاسته و به شیرینی‌اش اضافه شد.شیرینی حل معماهای داستان و گره هایی که نویسنده در ابتدا در داستان به هنرمندی ایجاد میکنه و در ادامه اون گره ها رو باز می‌کنه و نه شیرینی اتفاقاتی که در داستان می‌افته که داستان تلخ و پر خون و پر غصه بود.البته که این شکل روایت گره گشایی برای من بزرگترین نقطه قوت رمان بود.
شخصیت های اصلی این داستان پر شخصیت چهار دختر مجاهد هستند.علاوه بر اینها با حاجی بازاری هایی که در داستان حضور دارند و لاتهای زمان قدیمی که به خاطر شرکت در کودتا علیه دکتر مصدق و همراهی شعبان بی مخ مورد شماتت قرار گرفتند آشنا میشیم.خیلی از تاریخ های فصول کتاب تاریخ های مهم این سرزمین در دهه های گذشته هستند. مثلا ایام قیام سال 42، روز پیروزی انقلاب اسلامی، روز آزادسازی خرمشهر، عملیات مرصاد و روز پیروزی احمدی نژاد در ریاست جمهوری سال 84 از جمله تاریخ های مهم این کتاب هستند که نویسنده در این روزها روایت شخصیت های داستان رو در دل تاریخ پرفراز و نشیب و پر خون این مملکت آورده.داستان ایرانی یادم نمیاد که شخصیت های اصلیش در مورد مجاهدین باشه.سرنوشت این افراد از گذشته های دور دهه سی و چهل و تغییر و تحولات و عملیات ها و بالا و پایین های بیشمار این افراد به خوبی در کتاب آورده شده. رمان 452 صفحه است و من هیچگاه حس نکردم از ریتم افتاده که این هم مساله بسیار ارزشمندی برام بود.نویسنده به خوبی از پس خلق شخصیت های خودش براومده و شخصیت های مهم و اساسی همه سرنوشتشون مشخص میشه.در فصول ابتدایی گود زورخونه بوی بدی ازش میاد و یه سری مجهولاتی در داستان به وجود میاد، این قضیه در فصل آخر مشخص میشه و برام جالب بود که این مساله هم از زیر نظر نویسنده در نرفته.در طول داستان کاملا حس میکردم با یک نویسنده بسیار مسلط و حواس جمع مواجه هستم. در مورد سخت خوانی رمان گفتم،هر فصل علاوه بر اینکه در یک تاریخ روایت میشه و روایت کتاب خطی نیست، بعضا در همون فصل راوی ها هم تغییر میکنند اما اگر با تمرکز بخونید، حتما بر سختی روایت کتاب غلبه خواهید کرد.
اکثر معرفی ها در مورد این کتاب به این نکته اشاره می‌کنند که کتاب در سال 84 تمام میشه اما مصاحبه ای از نویسنده کتاب در آپارات دیدم که اشاره می‌کنه فصل آخر کتاب و در واقع خط آخر فصل که تاریخ اون فصل رو ذکر می‌کنه دچار ممیزی شده و در کتاب هم نوشته شده : « اون روز، روز.... بماند بود.» در حالی که تاریخ اون روز دوازدهم دی ماه 88 هستش و نویسنده تو مصاحبه اش می‌گفت اتفاقات اون فصل واقعی بوده! به عنوان آخرین نکته این رو هم بگم که متاسفانه به دلایلی که اطلاعی ازشون ندارم کتاب از سال 99 تجدید چاپ نشده.

تصمیم گرفته بودم مدتی رمان‌های ایرانی بخونم که کمتر شناخته شده هستند و زیاد در موردشون حرفی زده نمیشه.شروع این قضیه با رمان گود بود و عجب شروعی بود.امیدوارم در ادامه سالی که نکوست از بهارش پیداست، برام تحقق پیدا کنه :)
        

0