اطلس

اطلس

اطلس

4.0
4 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

3

خواهم خواند

6

شابک
۰۰۰۹646941168
تعداد صفحات
131
تاریخ انتشار
1381/12/25

نسخه‌های دیگر

توضیحات

        "بورخس "در این کتاب مصور، حاصل مشاهدات خود را از سفر به برخی سرزمین های جهان (از مجله رم، استانبول، ونیز، شهرهای آلمان، آتن،  ژنو، مادرید) در قالب نوشته های کوتاه و اشعاری چند بازگو می کند .وی  یادآور می شود "ماریا کوداما و من در شادی و شگفتی یافتن اصوات، زبان ها،  شفق ها، شهرها، باغ ها و آدم ها، چیزهایی همه بس متشخص و یگانه، با هم  سهیم بودیم، این صفحات یادگاری است از آن ماجرای طولانی که هنوز ادامه  دارد ."نویسنده در یکی از نوشته های کوتاه با عنوان "الهه گالی "خاطر نشان  می کند" :حتی پیش از آن که دامنه امپراتوری روم به این سرزمین، به آخرین  مد این کشور پهناور، به آب های بیکران و دریای شاید بی پایان از آب  شیرین برسد .قبل از آن که قیصر و روم، این دو نام پر آوازه و بزرگ،  به این جا برسند این الهه چوبی سوخته این جا بود آنها این الهه را  دیانا یا مینروا نام نهادند :رومیانی که بی هیچ تعصب همچون همه  امپراتوری هایی که تعصب دینی ندارند فقط ترجیح می دادند که خدایان  سرزمین های مغلوب را به رسمیت بشناسند و در قلمرو خویش در آورند . الهه گالی پیش از این تسخیر، در سلسله مراتب روحانی احتمالا جایگاه  مشخصی داشت :وی دختر یک خدا و مادر خدای دگر بود .و جاری شدن چشمه ها،  و وحشت جنگ را با او نسبت می دادند .او اکنون در آن جای غریب، در  موزه محبوس است و در انظار جای دارد .او بدون اساطیر به سوی ما می آید . بی این که کلمه ای از خود سخن بگوید .فقط با آن غریو گنگ نسل های مدفون  [با ما حرف می زند] .او تصویری شکسته و مقدس است که فقط تخیل کاهل ما  می تواند تنبلانه او را رقم زند .هرگز ادعیه پرستندگانش را نخواهیم  شنید و درباره شعائرش چیزی نخواهیم دانست ."
      

یادداشت‌ها

ندا

ندا

1403/3/15

          ✨اطلس برای من کتابی نیست که فقط یک بار آن را بخوانم... 

📘بورخس اطلس را در اواخر عمر خود نوشته است، زمانی که بورخس سالخورده و نابینا بود. 
او همراه معشوقه‌اش ماریا کوداما به کشورهای مختلف جهان، از کانادا و اروپا تا مصر و ژاپن سفر می‌کرد و در این کتاب در قالب نوشته‌های کوتاه و مختصر در مورد سفرها می‌گوید. 

📘 کتاب که پیش می‌رود مشخص می‌شود که بورخس به جای سفری متداول، بیشتر به سفری اسطوره‌ای پرداخته‌است، بدین گونه که او در این نوشته‌ها برای توصیف مکان‌ها از احساسات، افکار، رویاهای غیرمنتظره بهره می‌برد. 

📘 ساختار کتاب به گونه‌ایست که به طور مستقیم به این سوال پاسخ می‌دهد که یک فرد نابینا چگونه سفر را تجربه می‌کند، پاسخ در جایی بین واقعیت و رویا نهفته‌ست. 
بورخس این تجربیات را به عنوان آمیزه‌ای از چیزهایی که احساس می‌کرد، چیزهایی که در رویا دیده‌بود و افکاری که خلق کرد به اشتراک می‌گذارد. 

💢 به نظر من اطلس می‌گوید؛ جهان پر از شگفتی‌ست اما آنچه واقعا به آن نیاز دارید در قلب شماست.

        

1