و کوه ها انعکاس دادند

و کوه ها انعکاس دادند

و کوه ها انعکاس دادند

خالد حسینی و 2 نفر دیگر
3.4
55 نفر |
12 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

4

خوانده‌ام

123

خواهم خواند

28

شابک
9789641741435
تعداد صفحات
504
تاریخ انتشار
1392/9/4

توضیحات

        داستان «وکوه ها انعکاس دادند» در سال ۱۹۵۲ میلادی در دهکده ای در افغانستان شروع می شود. رمان جدید «خالدحسینی» روایت خانواده ای است که مجبور می شوند به دلیل مشکلات مالی، دختر خردسال خود را بفروشند. جدایی این دختر از برادرش، که ارتباط عاطفی خوبی باهم داشتند، و تأثیراتی که این اتفاق بر زندگی افراد مختلف می گذارد موضوع اصلی رمان  را شکل می دهند. «عبدالله» که خواهرش «پری» را بسیار دوست دارد، او را از دست می دهد. پری به یک خانواده ثروتمند و بی فرزند واگذار می شود و حتی بعدها از افغانستان به پاریس می رود. اما عبدالله هیچ گاه او را فراموش نمی کند و البته خانواده اش درگیر ماجراهای مختلفی می شوند و خودش هم سر از کالیفرنیا در می آورد. مشکلات کشور افغانستان و حضور زنان این جامعه، موضوع محوری رمان  است.
      

یادداشت‌ها

          ندای کوهستان سومین کتابیه که از خالد حسینی نویسنده افغان خوندم.یکی از ویژگی کتابهای خالد حسینی اینه که وقتی آثارش رو‌ میخونی اصلاً حس نمیکنی که داری یه اثر ترجمه شده میخونی(شاید به دلیل قرابت فرهنگی و یا استفاده از واژگان فارسی و یا اسامی ایرانی).
.🌼
این کتاب به لحاظ سبک کاملاً با دو‌کتاب قبلی(بادبادک باز و هزار خورشید تابان)متفاوت بود و تقریباً هر فصل یک راوی متفاوت داشت و اتفاقات داستان در گذشته،حال و آینده به طور پس و پیش روایت میشدند که سبک نویسنده رو پخته تر و حرفه ای تر میکرد.(به زعم منتقدین).
.🌼
اما به نظر من(سلیقه شخصی ام) این شیوه داستان نویسی در این کتاب کمی ما را از آن حال و هوای دلچسب آثار قبلی خالد حسینی دور کرد و درست در جایی که انتظار میرفت نقطه اوج داستان باشد،داستان آنقدر تکه تکه میشد که اصلاً هیجان و اشتیاقی در آن لحظه برای مخاطب باقی نمیماند.
.🌼
ترجمه کتاب بسیار خوب،روان و خوشخوان بود(البته به جز چندین غلط املایی و یکی دو تا سوتی در لغات انتخاب شده توسط مترجم)😉🌼.

سیزدهم الی سی و یکم خرداد ۹۹🍉
        

21