جاده بهشت

جاده بهشت

جاده بهشت

مجید پورولی و 1 نفر دیگر
3.6
11 نفر |
6 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

19

خواهم خواند

2

شابک
9789649736648
تعداد صفحات
184
تاریخ انتشار
1400/3/19

توضیحات

کتاب جاده بهشت، نویسنده مجید پورولی.

لیست‌های مرتبط به جاده بهشت

یادداشت‌ها

maryam torabi

maryam torabi

1403/7/19

          کتاب در مورد یه زن و شوهریه که زیاد به اعتقادات فکر نکردن. این دو بعد مدتی بچه دار میشن اما یه مشکل بزرگ پیدا میکنن. خانم هیچ علائمی از حاملگی رو نشون نمیده میرن دکتر، دکتر بهشون میگه که این بچه به دنیا میاد اما کی نمیدانیم. تو یه روز دایی مادر خانم که هیچ عادت به اومدن به خانه اینارو نداشته بی خبر میاد خونه اینا ازشون میخواد برن سراغ یه ادم دعانویس یا از این رمال ها تو بغداد و مشکلشونو به اون بگن چون خیلیارو مشکلشونو حل کرده مال اینارو هم ممکنه جواب بده. خانم و اقا هم بعد یه مدت فکر کردن پامیشن میرن اما به کسی نمیگن که چرا دارن میرن. همه فکر میکنن اینا شدن زائر کربلا (چون ایام ثبتنام برای کربلا بوده). تو این راه کربلا اتفاقات و آدمایی رو میبینن که باعث میشن به وجود امام زمان و امامان دیگه بیشتر فکر کنن و دست کمکشونو بجای اون مردِ تو بغداد برای ادم درستش دراز کنن.


✍🏻 میخواستم بنویسم کتاب خوبی بود تا اینکه نقد یجایی رو خوندم و البته که منم لابلای کتاب به بعضیاش رسیدم برای همین نظرم عوض شد (خیلی جای کار داره امیدوارم نویسنده با هدف خاصی ننوشته باشه)
در مورد ولی فقیه که اصلا هیچ اسمی نبرده بود 
میگفت مثلا از مدیریت زمینی و شخصیت های سیاسی کاری ساخته نیست  
و اینک یجایی زده بود زائر پیاده راه کربلا انگاری به امام زمانش کم محلی کرده (خو تو از کجا میدونی؟؟)

نمیدونم چه امتیازی بدم که لایقش باشه
        

0

          جاده بهشت
انگار باید سریع تمام میشد و اگر چنانچه پای خیال را فراتر میگذاشت و بجای ۱۸۰ صفحه ۲۵۰ صفحه به نگارش در می آورد، انتشارات «جمکران» جلوی نشرش را میگرفت.
توقع داشتم بعد از صفحه‌ی ۱۸۴ داستان کما‌فی‌السابق ادامه داشته باشد، چراکه وضعیت ۴ شخصیت که در جاه‌های مختلف به داستان تزریق شده بودند هنوز مشخص نشده بود. اما در کمال ناباوری داستان تمام شد. حتی احتمال دادم که ممکن هستش برخی صفحات چاپ نشده باشند... اما چنین نبود. واقعا تمام شده بود.
گفتند پایان باز! نه اینقدر... آنقدر پایانش باز بود که می‌توانستیم یک داستان دیگر از دلش بیرون بکشیم.
مجید پورولی یک نویسنده‌ی باهوش است. مخاطب خود را بخاطر معلم بودنش میشناسد و می‌داند که برای چه سنی قلم می‌جنباند. پس یک باریکلا بخاطر این ذکاوت باید به او تقدیم کرد.
این کتاب نباید در زمره کتاب های رمان قرار بگیرد. کتاب «جاده بهشت» بیشتر پاسخ به شبهاتی در خصوص امام زمان (عج) بود که نویسنده با خود فکر کرده و یک داستان تخیلیِ عقیم برای جذابیتش به آن افزوده است. فرسنگ ها فاصله‌ است بین امام زمان مجید پورولی و امام زمان مظفر سالاری. هرچند که دیگر این چنین پاسخ‌ها و شبهاتی تاریخ مصرفشان گذشته.
تفکر مدرسه‌ی علوی از بند بند این کتاب می‌بارید. و هر لحظه دندان قروچه‌ای به داستانِ تخیلی چسبیده به خود میرفت، که آهای! هدف تو‌ نیستی، بلکه منم. به همین خاطر بعد از پایان کتاب سریعا رجوع کردم به کتاب «خون دلِ» جواد موگویی! تا تفکرات حاصل از این کتاب را در کنار شیخ و علامه‌اشان دفن کنم.
دلخورم از نویسنده که اینقدر آخته و برهنه عقایدش را فریاد می‌کشید. ای کاش به مانند کتاب های قبلی‌اشان در خفا تفکراتشان را به منصه ظهور میرساندند.
حیف درختی که صرفِ کاغذ این کتابِ تخیلیِ منتصب به امام زمان (عج) شد.
حیف وقتی که خرج این کتاب شد.
همین
        

0