داستانهای ناتمام
در حال خواندن
0
خواندهام
10
خواهم خواند
6
توضیحات
من در قصه هایم سر پرنده ای را بریده و پنهان کرده ام تا خواننده به تحرک و تشنج تشدید شده تن و بال و پا هایش خیره شود، و پیش از آن که پرنده بمیرد، و تحرکش به سکون تبدیل شود، شما طپش و تحرک و زنده بودن را در دردناک ترین شکل آن می بینید که دیگر زندگی نیست، مرگ هم نیست، زیرا حرکت تندتر شده ی اندامش وجود دارد و زندگی آمیخته با مرگ. و این همه لحظه ای است پیش از مرگ، که پرنده شدیدترین پر و بال زدن سرتاسر زندگیش را انجام داده است، لحظه ای که بیش ترین آمیختگی را با زندگی و طلب زندگی دارد، آن هم درست در همسایگی مرگ. به خاطر همین است که تمام قصه های من شروع و پایان ندارد. شخصیت...
بریدۀ کتابهای مرتبط به داستانهای ناتمام
لیستهای مرتبط به داستانهای ناتمام
یادداشتها