آخرین فرزندان توکیو

آخرین فرزندان توکیو

آخرین فرزندان توکیو

یوکو تاوادا و 1 نفر دیگر
3.5
2 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

3

خواهم خواند

3

شابک
9789644531491
تعداد صفحات
144
تاریخ انتشار
1401/8/1

توضیحات

        «آخرین فرزندان توکیو» که در اصل به زبان ژاپنی با نام کنتوشی منتشر شد، یک رمان علمی تخیلی توسط یوکو تاوادا است که در سال ۲۰۱۴ منتشر شد.
داستان این رمان در ژاپنی می گذرد که توسط یک فاجعه جهانی نا مشخص ساخته دست بشر ویران شده است. یوشیرو، یکی از «سالخوردگان» توکیو با بیش از 100 سال سن، تنها با نوه‌اش مومی که کلاس دوم است، زندگی می‌کند. آنها در حومه شهر زندگی می کنند، در حال حاضر که زمین، هوا و آب بسیار آلوده هستند، مرکز شهر برای سکونت بسیار خطرناک است. در طول قرن گذشته، نسل‌های متوالی کودکان به‌طور فزاینده‌ای ضعیف و مستعد بیماری به دنیا آمده‌اند، در حالی که سالمندان با نشاط کم‌نظیری به زندگی خود ادامه می‌دهند و به نظر می‌رسد هرگز نمی‌میرند. تمایز بین زن و مرد شروع به از بین رفتن کرده است و اکثر مردم حداقل یک بار در زندگی خود تغییر جنسیت می دهند. اکثر کودکان در سنین پایین می میرند. دولت خصوصی شده ژاپن ارتباط ژاپن را با سایر نقاط جهان قطع کرده است. استفاده از اصطلاحات به زبان خارجی محدود شده است و افراد در صورتی که متوجه شوند کاری که در تمام زندگی خود انجام داده اند ناگهان غیرقانونی شده است، به دقت فعالیت های خود را خودسانسوری می کنند. یوشیرو یکی از اعضای انجمن فرستادگان زیرزمینی است که هدف آن کمک به جوانان منتخب است تا در کشتی های خارجی غوطه ور شوند تا دانشمندان بین المللی بتوانند در مورد وضعیت سلامت کودکان ژاپنی تحقیق کنند....
      

یادداشت ها

          من از اینکه کتابی رو تصادفی پیدا کنم و بدون اینکه قبلا اسمی ازش شنیده باشم بهش فرصت بدم خوشم میاد. اما مشخصه که قرار نیست همیشه کتابی از آب دربیاد که دوستش داشته باشم. «آخرین فرزندان توکیو» هم از این دسته بود متاسفانه.
یک داستان تخیلی که آینده‌ای تاریک رو در ژاپن تصویر می‌کنه؛ آلودگی‌ها و تغییرات محیط زیست تا حدی زیاد شدن که نسل جدید دچار ضعف‌ها و بیماری‌های فراوانه و در عین حال نسل قدیم همچنان سالم و پرانرژی داره زندگی می‌کنه. از نظر اجتماعی هم اوضاع خوبی وجود نداره؛ ژاپن با بقیه‌ی جهان قطع ارتباط کرده، یادگیری زبان‌های خارجی ممنوعه، قوانین مرتب تغییر می‌کنن و...

چنین فضایی می‌تونه بستر خوبی برای یه داستان باشه اما نویسنده این کارو نکرده. کل کتاب بیشتر به توصیف این فضا می‌پردازه و با اینکه کتاب دو شخصیت اصلی داره که هر کدوم نماینده‌ی یکی از نسل‌های قدیم و جدیدن (یوشیروی ۱۰۸ ساله و نتیجه‌ش، پسربچه‌ای به اسم مومی)، داستان‌هایی که از زندگی اینا هم تعریف می‌کنه بیشتر ما رو با این شخصیت‌ها و بقیه‌ خونواده‌شون آشنا می‌کنن تا اینکه بخوان یه داستان منسجم تعریف کنن که آدم رو تا پایان کتاب درگیر کنه. حداقل برای من اینطور نبود و همه‌ش منتظر بودم داستان اصلی یه جا شروع بشه. به نظرم نویسنده ایده‌ی خوبی داشت ولی خوب ازش استفاده نکرده بود.
        

23