شیر دارخوین: خاطرات زندگی سردار شهید محمد جواد دل آذر

شیر دارخوین: خاطرات زندگی سردار شهید محمد جواد دل آذر

شیر دارخوین: خاطرات زندگی سردار شهید محمد جواد دل آذر

فاطمه دولتی و 1 نفر دیگر
4.6
12 نفر |
5 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

15

خواهم خواند

5

ناشر
سامیر
شابک
9789646852082
تعداد صفحات
304
تاریخ انتشار
1397/12/25

توضیحات

        اثر پیش رو که برگرفته از داستان های زندگی شهید جواد دل آذر است.نرگس که رفت سید مهدی پیت بزرگ بنزین را بغل گرفت و کنار جواد گذاشت، سید مهدی هنوز بچه مدرسه ای بود که با جواد آشنا شد دوچرخه داشت و هرروز خودش را می رساند حرم، بین مردم زل می زد به تظاهرات، جواد چند بار دیده بود که با ترس شعار می دهد صداش زده بود و ادامه داستان ... .هر کس آقا جواد را از دریچه نگاه خود می دید یکی می گفت شوخ طبی آن یکی می گفت باهوشکتاب حاضر بیش از چهل داستان که در قالب چهارفصل طبقه بندی شده است.در پایان کتاب عکس های یادگاری شهید جواد دل آذر به صورت رنگی نمایش داده شده است.
      

لیست‌های مرتبط به شیر دارخوین: خاطرات زندگی سردار شهید محمد جواد دل آذر

یادداشت‌ها

          امتیاز اصلیم به کتاب 3.5 است. این گسسته بودن امتیازات گودریدز هم دردسری شده:) 
اما دست آخر بخاطر آشنا شدن با شخصیت خاص و ویژه شهید جواد دل آذر به بالا گرد کردم و به عدد 4 رسیدم:)
کتاب نه یک داستان کامل است و نه فقط تکه پاره هایی از خاطرات که اینروزها مد شده و چقدر هم روی اعصاب من میروند!
نویسنده در این اثر یک حالت بینابینی را انتخاب کرده است. یک سیرکلی و بعضا جزئی از زندگی شهید دل آذر معروف به جواد فری را میخوانیم و با اتفاقات گل درشت زندگیش که کم هم نیست، آشنا میشویم ولی آن انسجام یک روایت کامل و یک دست را هم ندارد.
پرداختن به کارهای پیش از انقلاب شهید از اتفاقات جالب کتاب بود. چه دوران ارتشی بودنش چه فعالیت های انقلابی اش در قم و موارد دیگر تا زمان جنگ و فعالیت های متخلفش در مناطق و عملیات مختلف.
اما به بخش هایی از زندگی شهید به صورت خیلی گنگ اشاره و از آن رد شده اند. مثلا رفتن شهید به سوریه و آلمان! شاید اگر در کتاب نمی آمد، از این بیان گنگ بهتر بود. 
نمیدانم نویسنده نتوانست به اطلاعات کاملی دست پیدا کند و یا به دلایل دیگری از ذکر اتفاقات دقیق آن ماجراها خودداری کرده و یا تیغ های دیگری اثر را نوازش داده اند!
میدانم نویسنده از سوی برخی از نزدیکان شهید تحت فشار و اذیت قرار گرفته بود و یک تشکر ویژه از خانم دولتی باید کرد که نام و منش این شهید را از دل اسناد و یکسری خاطرات بیرون آوردند.
زندگی شهید دل آذر به شدت پتانسیل نوشتن رمان و ساختن فیلم را دارد. میبینیم؟ الله اعلم...
        

2

مظفری

1401/8/22

          بسم‌الله الرحمن الرحیم
با جوادفری می‌شود زندگی کرد، از وقتی که دومِ‌عید سال ۴۲، بین جماعت‌ِسیاه‌پوش مدرسه فیضیه، به هوای‌گرفتن کفترِ گُل‌باقالی، رفت بین مردها تا وقتی که توی فاو، آخرین اللهم‌ ارزقنا شهادة فی سبیلک اش را خواند و استجابتش رسید.

جوادفری، شبیه قهرمان‌های داستان‌های خیالی نیست. یک زمانی پایش را می‌کند توی کفش که سواددارشود، بعد راهش را می‌گیرد و شاگردی پیشه می‌‌کند، بعد هم سر از باغ‌شاه درمی‌آورد و اولین بار تیغ روی صورتش می‌گذارد.
جوادفری، هوای همه را دارد. از خاتونِ کوچه‌آبشار تا پدر و مادر اکبر که پیکر پسرشان را از توی سردخانه ساواک، شبانه برمی‌دارد.
از همان بچگی‌اش دل‌شیر داشت، نه فقط در دارخوین. چه در کوچه‌پس کوچه‌های قم، چه وقتی جلوی تانک‌های در قم، صورتش را روی آسفالت گذاشت و چه زمانی که روی خاکریز قدم می‌زد.

جوادفری، همان لیدر تظاهرات‌های قم و پای ثابتِ بازی‌های تاج است...
هوای دل‌مادر را داشت، فقط مانده بود از آخرین عملیات برگردد تا آخرین آرزوی مادر برآورده شود.

پ.ن

۱. بخش مولتی‌مدیایش خوب بود. و الحمدلله هنوز لینک‌ها کار می‌کرد. می‌توان حرف‌های آقاجواد را دید و شنید.
۲. کاش صفحه آخر، عکس اخرین خانه آقاجواد هم بود...

۳. کتاب شیردارخوین ،داستانِ‌زندگیِ شهید جواد دل‌آذر مردی شبیه همه آدم‌هایی که تابحال دیده‌ایم را از دست‌ندهید.
        

1