شعارهای طنز ایام انقلاب

شعارهای طنز ایام انقلاب

شعارهای طنز ایام انقلاب

3.7
5 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

8

خواهم خواند

9

کتاب شعارهای طنز ایام انقلاب، نویسنده امید مهدی نژاد.

لیست‌های مرتبط به شعارهای طنز ایام انقلاب

یادداشت‌های مرتبط به شعارهای طنز ایام انقلاب

          در اصالتِ طنز؛ 
جمیعتِ طنزپرداز/جمعیتِ انقلابی

0- روایت‌های خرد، اتفاقات کوچک و رخدادهای روزمرۀ اجتماعی، لایه لایه واقعیاتی را تشکیل می‌دهند که به عنوان یک واقعۀ اجتماعی می‌فهمیم. به قولِ معروف، «می‌توان با نگاه به یک آینه شکسته، و تغییر زاویۀ دید، به تصویری از یک واقعه برسیم». 
در کنار این، طنز همواره یک ماهیت بسیار مخرب دارد. به نقد می‌پردازد و سلسه مراتب را به سخره می‌گیرد. از گوگول در سنتِ ادبیات/نمایشیِ روسیه گرفته است، تا طنزِ عروسکی در سنتِ ایرانی. شاید برایتان جالب باشد، اینکه چرا «عروسک‌بازی/عروسک‌گردانی» در فارسی چنین دوزِ طنز قوی‌ای دارد. فرض کن یک عروسک، به فلان ظلم تیکه‌ای بندازد، شاه به عروسک‌گردان گیر می‌دهد که «هوی چرا نقد می‌کنی؟»، عروسک‌گردان می‌گوید، من نبودم عروسک بود؛ جمعیت می‌خندند و خودِ شاه ته دلش لذت می‌برد. اما به ساحت همایونی اعلی حضرت خط افتاده است، در بارگاه حضرتش، نقدی به ایشان رهنمود شده است، شاه ترک برداشته است. اصلا آیرونی را از برخی آثار بگیری، چیزی از ایشان نمی‌ماند. به «مرشد و مارگاریتا» از بولگاکف نگاه کنید، یا حتی «قلب سگی» و «تخم مرغ‌های شوم»، این آثار مالال از طنز و کنایه و مطایبه اند و با همین خصیصه به رقابت با نظم سیاسی پرداخته اند. «حمام‌ها و آدم‌ها» نیز چنین اهمیتی دارد. اصلا اگر «زمانِ دستِ دوم» از سونتالا الکسیویچ را بخوانید، یک بخشِ مهمی از اثر طنزی است که مردم در شوروی می‌ساخته اند علیه کمونیسم و آن حاکمیت؛ جوک‌های در آشپزخانه و در حریم شخصی، اما با نظر به نقدِ نظم سیاسی؛ برای همین است که حاکمان توتالیتر علیه حریم شخصی افراد صف‌آرایی می‌کنند، چون لااقل همین طنز تیشه به ریشه خیلی چیزها می‌زند.
اصلا آیرونی و طنز در عبارات و جوک‌ها که جمع نمی‌شود. در کشورهای اقماریِ شوروی، مثل مجارستان، حاکمیت هرچه بوی غرب، غرب‌گرایی و کاپیتالیسم می‌داده است را تخطئه می‌کرده. مشروعیت نظام‌های سیاسیِ چپ از نظر مردم این کشورها، از بین رفته بود. مردم دل به «شلوارِ جین» دادند و با جین پوشیدن و اینکه: «آهان غرب‌زدگی بد است، بیا و ببین که من لباس پوشیدنم را هم غربی می‌کنم» حکومت را به سخره گرفتند. این اعتراض هم جنبۀ آیرونیِ قوی‌ای دارد. در جامعه‌شناسی اشیا (فرهنگ مادی)، خیلی به این نوع مطالعات پرداخته اند. برای نمونه می‌تونید کتابِ «امر روزمره در جامعه پساانقلابی» از عباس کاظمی را بخوانید.
اخیرا داشتم کتابی را می‌خواندم که عالی بود: «چرا فیلسوفان نمی‌خندند.». به احتمال قوی، از این کتاب در آینده بسیار خواهم گفت، اما اجالتا بگویم که آن کتاب تلاش می‌کند از اهمیت طنز بگوید، از اصالت آن.

1- بالا گفتم طنز اصالت دارد. در انقلاب 57 که خیلی چیزها را از ریشه تغییر داد، طنز اهمیت اساسی داشته است.
 چندتا نمونه از شعارهای انقلابی:

- {موقعیت1} در زمانِ شاه، یک شعاری در بوقِ رسانه‌های دولتی بود که: خدا، شاه، میهن. انقلابی‌های 57 اینگونه این شعارِ دولتی را به سخره گرفتند: 

«خدا، شاه، میهن
گر بگیرد اولی جانِ پلیدِ دومی
ملتی یابد نجات، آسوده گردد سومی»

- {موقعیت2} در زمستان، شاه برای رفع خستگی از کشورداری، به قشلاق و کیش می‌رفته است. در بهمن 57 که شاه به بهانه خستگی از ایران می‌رود، مردم در دیوار نوشته‌ای، سفرهای کیش رفتن شاه را مسخره کردند:

«شاه در کیش است و به زودی مات می‌شود»

- {موقعیت3} انقلابی‌های 57 با بختیار زیاد شوخی می‌کردند، مخصوصا وقتی می‌دیدند بختیار می‌گفت که اینها با من مشکل ندارند، ببین علیه من شعار نمی‌دهند. مردم باور داشتند که بختیار معتاد است و در شوخی‌هایی (که به نظرِ من این یکی عجیب طنز دارد) بختیار را خطاب قرار دادند:

«بختیارِ تریاکی
شوشیال دموکراشی»

- {موقعیت4} بختیار در یک نطقِ تلوزیونی، با اشاره به شعر «من مرغِ توفان‌ام، نیندیشم ز توفان»، تلویحا خودِ را مرغ توفان نامید. یک خواروبار فروشِ خوش ذوقِ ایرانی بروی شیشیه مغازه خود نوشت:

«متاسفانه تخم مرغ طوفان نداریم» (این دیوار نوشته، بسیار پخش شد. منطقِ پخش این گونه از روایت‌ها نیز جذاب است.)

- {موقعیت5} انقلابیونِ 57 با ارتشی‌ها، با اینکه تفنگ در دست داشتند، خیلی بد رفتار نمی‌کردند، چون می‌دانستند اینها به وظیفه سازمانی مجبورند در تیمِ شاه باشند، برای همین طنزهای لطیف و پرکنایه‌ای نثار ایشان می‌کردند.

دسته ای از معترضان به سوی ردیف سربازها حرکت کردند. سربازی یک تیر هوایی در کرد، جمعیت در حالِ عقب نشینی خواند: «پول نفتمونه، یکی یکی در کن»
جمعیت دوباره به سوی ردیف سربازها رفت، این دفعه رگباری تیرهوایی زده شد، جمعیت باز گفت: «پولِ گازمونه، رگباری در کن»
در آخر هم شعار تکمیل شد: 

«پولِ نفتمونه
یکی یکی در کن
پولِ گازمونه
رگباری در کن
جونِ ممد دماغ
یکی دیگه در کن»

حالا کلی حرف و نکته هست و در تجزیه تک تک این شعارها کلی می‌شه گفت و واقعا جای یک پژوهش اصولی در این مورد خالی است.

2- کتاب رو نقد کنم: بعضا تفسیرهای نویسنده، یه جوری بود. سانسور و اینا هم که مفصل هست. روش‌شناسی ندارد اثر که خب چون تحقیقی نیست باید بخشید آن را.
کلی نکته دیگه هست، ولی باید برسم جایی خیلی بد قول نشم.
البته کتاب یک خوبی داشت که من هم سعی کردم در این یادداشت بهش توجه کنم. شرح موقعیت جوک‌ها و طنزها. چون طنز جاکن شده نیست و موقعیت در طنز رکنی اساسی است. برای همین است که طنز مخرب است، می‌تواند موقعیت را به نقد بکشد و طنزآمیز کند. 
        

42