معرفی کتاب آب باریکه ها اثر انعام کجه جی مترجم محمد حزبایی زاده

آب باریکه ها

آب باریکه ها

انعام کجه جی و 1 نفر دیگر
4.5
2 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

2

خواهم خواند

3

شابک
9789644084713
تعداد صفحات
166
تاریخ انتشار
1401/1/1

توضیحات

        غربت، نزدیکانمان را همچون جامه ای از تنمان جدا می کند و کسانی دیگر را به جایشان می نشاند بدون پیوند خونی، بی آنکه زاده ی یک مادر باشیم. غربت زبان مادری مان را شخم می زند تا بذر کلماتی تازه که با تکلف به زبان می آوریم، در آن بکارد. غربت گذشته را از ما می گیرد و در خمره های فراموشی می چپاند؛ آب باریکه هادرست همان طور که خیار و هویج و موسیر را ترشی می اندازیم . سر بزنگاه بوهای تند را در اطراف می پراکند، خرید اینترنتی ما نیز انگار تکه ای از وجودمان را گم کرده باشیم، در پیرامون چشم می چرخانیم. غربت غبار دل های ما را می تکاند، درست همان طور که اول بهار فراش های قلچماق، فرش ها را کف پیاده روها پهن و غبارگیری می کنند. دل های ما هم لگدمال می شود. غربت ما را از غبار خاطرات و گرد دلبستگی ها می رهاند و به گرمابه می برد تا سبک کند، اما گرد و غبار در نم آب گل می شود و می ماسد و کبره می بندد بیخ گلویمان.دل غربت، اما گاه برای ما می سوزد. می گذارد در سنگینی سکوت زورآزمایی دست به تقلب ببریم و به توشه ای که با خود آورده ایم چنگ بزنیم، مشروط به این که در نظام غرق در خوشبختی خلل و خدشه ای وارد نشود.
      

لیست‌های مرتبط به آب باریکه ها

یادداشت‌ها

          آب‌باریکه‌ها؛ مرثیه‌ای برای عشق، وطن و تبعید

آب‌باریکه‌ها روایتی شاعرانه، لطیف و تکان‌دهنده است از مهاجرت، عشق‌های ناگفته، خاطرات گمشده، و دلتنگی‌ای که هیچ سرزمینی جز وطن نمی‌تواند درمانش کند. نویسنده با زبانی موجز و درعین‌حال پر از تصویر و احساس، داستانی را روایت می‌کند که هم شخصی‌ست و هم جمعی؛ هم عاشقانه‌ست و هم تراژیک؛ هم سیاسی‌ست و هم انسانی.

داستان از چه قرار است؟

راوی، عبدالرزاق، مردی میانسال، عراقی و تبعیدی‌ست که در پاریس زندگی می‌کند. سال‌هاست که در غربت روزگار می‌گذراند، با شغلی ساده و خاطراتی که چون باری گران بر دوش ذهنش سنگینی می‌کنند.

او دل‌باخته‌ی زنی‌ست به نام نجوا؛ زنی مرموز، شریف، و مقاوم که خود نیز در تبعید زندگی کرده، دختری به نام ساری دارد، و گذشته‌ای درهم‌شکسته از جنگ و زخم‌های وطن با خود حمل می‌کند.

عبدالرزاق به همراه چند تن دیگر از مهاجران عراقی، مجبور به سفر به عراق میشود .
 این سفر نه‌تنها سفرِ جسم و مسافت، بلکه سفر در حافظه، خاطرات، گناه‌های ناگفته، شکست‌های عاطفی، وطن‌های ازدست‌رفته، و رؤیاهای ناکام است.

چرا باید این کتاب را خواند؟

چون آب‌باریکه‌ها تصویری‌ست از غرور و شکست یک نسل؛ نسلی که می‌خواست وطنش را بسازد، اما خودش و آرمان‌هایش تبعید شدند.

چون زبان کتاب، ساده و شاعرانه است؛ مثل نوای آرام پرنده‌ای خسته، که از دور دستِ وطن آواز می‌خواند.

چون عشقِ روایت‌شده در این داستان، از آن عشق‌هایی نیست که در کتاب‌های عاشقانه بخوانی؛ این عشق، فروخورده، عمیق و استخوان‌سوز است.

چون روایت، مملو از جزئیات ظریف فرهنگی، سیاسی، انسانی و زنانه است؛ بی‌آنکه شعاری باشد یا خواننده را خسته کند.

چون اگر مهاجرت را لمس کرده‌ای – حتی اگر فقط در دل و خیال – با این کتاب گریه خواهی کرد .
در یک جمله:

اگر بخواهی بدانی عشق، وطن، مادر، مهاجرت، و دلتنگی چگونه در جان یک انسان می‌پیچند، آب‌باریکه‌ها را بخوان. این کتاب، آهِ بلندی‌ست که به شکل رمان درآمده.

        

10