یادداشت Sheida Hanafi

Sheida Hanafi

Sheida Hanafi

15 ساعت پیش

        آب‌باریکه‌ها؛ مرثیه‌ای برای عشق، وطن و تبعید

آب‌باریکه‌ها روایتی شاعرانه، لطیف و تکان‌دهنده است از مهاجرت، عشق‌های ناگفته، خاطرات گمشده، و دلتنگی‌ای که هیچ سرزمینی جز وطن نمی‌تواند درمانش کند. نویسنده با زبانی موجز و درعین‌حال پر از تصویر و احساس، داستانی را روایت می‌کند که هم شخصی‌ست و هم جمعی؛ هم عاشقانه‌ست و هم تراژیک؛ هم سیاسی‌ست و هم انسانی.

داستان از چه قرار است؟

راوی، عبدالرزاق، مردی میانسال، عراقی و تبعیدی‌ست که در پاریس زندگی می‌کند. سال‌هاست که در غربت روزگار می‌گذراند، با شغلی ساده و خاطراتی که چون باری گران بر دوش ذهنش سنگینی می‌کنند.

او دل‌باخته‌ی زنی‌ست به نام نجوا؛ زنی مرموز، شریف، و مقاوم که خود نیز در تبعید زندگی کرده، دختری به نام ساری دارد، و گذشته‌ای درهم‌شکسته از جنگ و زخم‌های وطن با خود حمل می‌کند.

عبدالرزاق به همراه چند تن دیگر از مهاجران عراقی، مجبور به سفر به عراق میشود .
 این سفر نه‌تنها سفرِ جسم و مسافت، بلکه سفر در حافظه، خاطرات، گناه‌های ناگفته، شکست‌های عاطفی، وطن‌های ازدست‌رفته، و رؤیاهای ناکام است.

چرا باید این کتاب را خواند؟

چون آب‌باریکه‌ها تصویری‌ست از غرور و شکست یک نسل؛ نسلی که می‌خواست وطنش را بسازد، اما خودش و آرمان‌هایش تبعید شدند.

چون زبان کتاب، ساده و شاعرانه است؛ مثل نوای آرام پرنده‌ای خسته، که از دور دستِ وطن آواز می‌خواند.

چون عشقِ روایت‌شده در این داستان، از آن عشق‌هایی نیست که در کتاب‌های عاشقانه بخوانی؛ این عشق، فروخورده، عمیق و استخوان‌سوز است.

چون روایت، مملو از جزئیات ظریف فرهنگی، سیاسی، انسانی و زنانه است؛ بی‌آنکه شعاری باشد یا خواننده را خسته کند.

چون اگر مهاجرت را لمس کرده‌ای – حتی اگر فقط در دل و خیال – با این کتاب گریه خواهی کرد .
در یک جمله:

اگر بخواهی بدانی عشق، وطن، مادر، مهاجرت، و دلتنگی چگونه در جان یک انسان می‌پیچند، آب‌باریکه‌ها را بخوان. این کتاب، آهِ بلندی‌ست که به شکل رمان درآمده.

      
18

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.