معرفی کتاب اگزیستانسیالیسم، اصالت انسان است اثر ژان پل سارتر مترجم ساناز علمی

اگزیستانسیالیسم، اصالت انسان است

اگزیستانسیالیسم، اصالت انسان است

ژان پل سارتر و 1 نفر دیگر
3.9
37 نفر |
5 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

76

خواهم خواند

50

ناشر
علم
شابک
9789642249398
تعداد صفحات
88
تاریخ انتشار
1398/4/18

توضیحات

        این کتاب مجموعه ای برگزیده از سلسله سخنرانی ها و دست نوشته های ژان پل سارتر است که این مجموعه را طی یک سخنرانی در سال 1945، در پاریس ارائه داد. او در این سخنرانی، که در فضایی پر از تماشاگر و شنونده و در محیطی سرشار از اضطراب ایراد شد، ابتدا از اگزیستانسیالیسم دفاع کرد، سپس به شدت مکاتب فلسفی و مذهبی موجود، از جمله کمونیسم، بورژوازی، و مسیحیت را مورد انتقاد و سرزنش قرار داد. دفاع از اصالت و نقش انسان در آفرینش و دنیا، به اندازه ای جذابیت داشت که تا امروز این بحث همچنان باقی مانده است. این مجموعه کتابی است که تفکرات سنتی دین را کنار می گذارد و انسان را، فقط خود انسان را، نه خدا و نه هیچ چیز دیگری را بلکه فقط خود انسان را پایه و اساس تفکر فلسفی خود قرار می دهد.
      

یادداشت‌ها

          سارتر در این کتاب به پاره‌ای از انتقادات وارد بر اگزیستانسیالیسم در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم پاسخ می‌دهد. این کتاب که در 1946 منتشر شد، بر اساس سخنرانی‌ای با همین نام از سارتر در پاریس که در اکتبر 1945 ایراد شد نوشته شده است. 
کتاب با تبیین مفهوم اگزیستانسیالیسم آغاز می‌شود. سارتر در ابتدا اشاره می‌کند که مقصود اگزیستانسیالیسم تأکید بر اهمیت و تقدم وجود بر ماهیت است. از نظر او اتومبیل برای راندن ساخته شده، اما این پرسش که انسان برای چه ساخته شده پاسخی ندارد (یا پاسخ قابل دسترسی‌ای ندارد) و اهمیتی هم ندارد. در ادامه او به ذکر مراتب متفاوت انتقاداتی که از سوی مکاتب فکری مختلف بر اگزیستانسیالیسم وارد شده می‌پردازد و به خوبی و صراحت از پس این کار بر می‌آید. لحن کتاب بسیار ساده و مفاهیم آن خارج از هرگونه ابهام و دشواری فلسفی است. او نقطه‌نظرهایش را در مورد جبر و اختیار، ارزش‌ها و اخلاقیات انسانی، دین و مذهب و سرشت انسانی بیان می‌دارد و اگزیستانسیالیسم را مکتبی فکری معرفی می‌کند که می‌تواند بشر را به شادی و رستگاری رهنمون سازد. او این نقد که اگزیستانسیالیسم آدمی را افسرده می‌کند نمی‌پذیرد و آن را فراتر از پوچ‌گرایی و در واقع گشاینده‌ی گره پوچی زندگی می‌داند. 
آنچه از فلسفه‌ی سارتر در این کتاب برداشت می‌شود این مفهوم است که زشتی و نفرت‌انگیزی جهان قابل انکار نیست. سارتر مشخصاً این موضوع را چنین مطرح می‌کند که اگر قصد کنیم چشم خود را به روی این بخش‌های تیره از زندگی و جهان ببندیم، آن‌ها از بین نخواهند رفت، بلکه بیش از پیش خاطر ما را مکدر خواهند ساخت. در عوض سارتر پیشنهاد می‌دهد که این بخش‌های تیره را ببینیم و بپذیریم، و در پس این پذیرش ما می‌توانیم مسیری برای خود تعیین کنیم و معنایی برای زندگی بیابیم و زیستنی ارزشمند را تجربه کنیم. فلسفه‌ی او در پی کسب خشنودی از مسیر رهایی است، و با اینکه او به خوبی به وحشتناک بودن این رهایی واقف است، اما در آغوش کشیدن آن را تنها راه نجات می‌داند.
        

9

          اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر اثر ژان پل سارتر
.
.
این کتاب رو من گرفتم تا یک دیدگاه کلی از اگزیستانسیالیسم داشته باشم اونم از سارتر که بنیانگذار این مکتب بود.
و با خوندنش تصمیم گرفتم در آینده کتاب "هستی و نیستی" که مهمترین کتاب سارتر در باب دیدگاه فکریش هست رو بگیرم و بخونم.
کتاب در باب فلسفه اگزیستانسیالیسم هست و یه دیدگاه کلی از اون رو میده به همراه از بین بردن تهمت هایی که بهش زده میشه.
و قسمتی از نامه نگاری های سارتر با یک منتقد و در نهایت مصاحبه با سارتر وقتی هفتاد ساله شده بود.
.
بخش اول کتاب که در مورد اگزیستانسیالیسم صحبت میکنه عالیه و نشون میده انسان از وجود به ماهیت میرسه و درک انسان از خودش و انسان های اطرافش لازمه ی درک خودش و ماهیت یافتنه. پس "من می اندیشم پس هستم" در واقع درک وجود خود به واسطه فهم و ادراک از هستیه. ما محکومیم به آزادی چون وقتی واجب الوجودی نباشه ما وانهاده خواهیم بود و رها شده. پس راهی جز این نداریم که خودمون مسیر رو انتخاب کنیم. پس آزادیم و محکوم هستیم چون بدون خواست خودمون به این جهان پا میذاریم.
.
پس زندگی رو با شناخت و انتخاب های خودمون میسازیم(به یاد بار هستی اثر میلان کوندرا افتادم) از طرفی انتخاب مسیر میتونه سخت و همراه با دلهره باشه. چون که وقتی انتخاب میکنه و خودش بشریت رو میسازه... در واقع بار مسئولیت عظیمی رو حس میکنه. چون با درک این موضوع که انسان خودش سازنده زندگی بر روی زمین خواهد بود میدونه اعمال خودش تایین کننده اعمال همگان و تایید و یا نفی کننده اعمال اونهاس.
.
و در باب نگرانی از اینده چون ما نمیتونیم تضمین کنیم چه چیز هایی در حیطه اختیار ماست... پس نمیشه مسیر های آینده رو تحت کنترل در اورد ولی میشه براش تلاش کرد. اگر بدونیم درسته.
.
و حرف زیبایی که: هیچ مکتب اخلاقی و بشری که به کلیات میپردازد نمیتواتد به ما بگوید چه باید کرد. در مسیر های جهان نشانه و علامتی بر تایید و یا عدم تایید درستی مسیر ما نیست.
.
کتاب عالی ای میتونه باشه برای درک اولیه از تفکرات سارتر...
و خب باید هستی و نیستی رو هم خوند!
        

0