معرفی کتاب درد اثر مارگریت دوراس مترجم قاسم روبین

در حال خواندن
0
خواندهام
8
خواهم خواند
1
نسخههای دیگر
توضیحات
جلو شومینه، تلفن دم دستم است. سمت راست، دری که به سالن و راهرو باز می شود؛ و در انتهای راهرو، در ورودی. او ممکن است یکراست بیاید و زنگ ورودی را بزند. «کی است؟» و بگوید «منم.» و یا به محض ورود به دایره ترانزیت تلفن بکند: «من برگشته ام، و حالا برای انجام برخی تشریفات در هتل لوتسیا هستم.» از علائمی هم که نشانه ورودش باشد خبری نیست. ممکن است تلفن کند، یا سرزده برسد. احتمال همین چیزها می رود. به هر جهت می آید. او یک مورد استثناء نیست. دلیل خاصی وجود ندارد که نیاید، برای آمدنش هم همین طور. امکان آمدنش هست. زنگ خواهد زد. «کی است؟». «منم.»
لیستهای مرتبط به درد
یادداشتها