معرفی کتاب خورشید خانواده اسکورتا اثر لوران گوده مترجم پرویز شهدی

خورشید خانواده اسکورتا

خورشید خانواده اسکورتا

لوران گوده و 1 نفر دیگر
4.9
7 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

11

خواهم خواند

6

شابک
9786005733952
تعداد صفحات
262
تاریخ انتشار
1392/9/30

توضیحات

        «صبح یک روز از ماه اوت 1946، مردی سوار بر الاغ وارد مونته پوچو شد. بینی صاف و دراز و چشم های مشکی داشت با چهره ای نجیبانه. جوان بود؛ شاید بیست و پنج ساله. ولی چهره ی کشیده و لاغرش قیافه ای جدی به او می داد که سنش را بیشتر می نمود. سالخورده های دهکده به یاد لوچیانو ماسکالزونه افتادند. مرد ناشناس هم با همان گام های آهسته سرنوشت وارد دهکده شد…»لوران گوده با این کتاب جایزه ی گنکور فرانسه را در سال 2004 از آن خود کرد. او در این رمان سرگذشت چند نسل از دودمانی را بازگو می کند که بس مصیبت ها دیده و رنج ها کشیده اند و در عین شرارت و تندخویی، شرافتمند، زحمتکش و یار و یاور هم بوده اند. نویسنده می توانست تاریخچه ی زندگی این خانواده را در چند جلد بنویسد اما گوده شیفته ی ایجاز است و به بیان آنچه مهم و ضروری است، بسنده می کند.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به خورشید خانواده اسکورتا

لیست‌های مرتبط به خورشید خانواده اسکورتا

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        «خورشید خاندان اسکورتا» نوشته‌ی لوران گوده

خلاصه

داستان از یه روز داغ و سوزان تو جنوب ایتالیا شروع می‌شه، جایی که همه‌چی از خورشید داغ و بی‌رحم شروع می‌شه؛ همون خورشیدی که نماد سرنوشت سنگین و پررنج این خونواده‌ست.

یه مرد، دوناتو اسکورتا، بعد از سال‌ها زندون، برمی‌گرده به دهکده‌ی زادگاهش، مونته‌پو. همه ازش متنفرن چون قبل از رفتنش، کلی خرابکاری کرده بوده. ولی این بار، با خونسردی و جسارت خاصی، میاد و مرتکب یه جنایت دیگه می‌شه. بعدشم در اثر گرما و تشنگی، می‌میره. اما قبل از مرگش، یه بچه ازش به دنیا میاد، بچه‌ای که قراره نسل اسکورتا رو ادامه بده.

اینجا داستان می‌افته دنبال سه نسل از خاندان اسکورتا؛ یه خانواده‌ی فقیر، کله‌شق، پُرغرور و سخت‌کوش. نسل به نسل تلاش می‌کنن تا از ننگ پدرشون خلاص بشن و یه اسم و رسمی برای خودشون درست کنن.
روکو، دومنیکو و کارملا، سه تا از بچه‌های نسل دوم هستن که برای بالا کشیدن خودشون، دست به کارهای مختلفی می‌زنن، از قاچاق سیگار گرفته تا باز کردن یه فروشگاه. مهم‌ترین چیزی که تو این خونواده جریان داره، وفاداری بین اعضا، غرور و یه احساس عدالت شخصی‌ـه، هرچند که با قانون همیشه تو تضاد باشن.

خورشید داغ جنوب ایتالیا هم مثل یه شخصیت تو داستانه. گرما و آفتاب‌سوختگی، استعاره‌ایه از رنج‌ها، سرسختی‌ها و تقدیری که همیشه همراه این خانواده‌ست.



✅ نقاط قوت:

1. زبان روایی قوی: لوران گوده با یه سبک موجز، شاعرانه و در عین حال خشن، قصه رو تعریف می‌کنه. خیلی خوب تونسته حس گرما، خشم، غرور و رنج آدمای جنوب ایتالیا رو منتقل کنه.


2. شخصیت‌پردازی دقیق: اعضای خاندان اسکورتا هر کدوم یه تیپ مشخص دارن، ولی در عین حال چندبُعدی هستن. مثلاً روکو هم خلافکاره هم بااخلاق.


3. تم‌های قوی انسانی: داستان از چیزایی مثل شرافت، خانواده، وفاداری، رنج، مرگ و افتخار حرف می‌زنه بدون اینکه شعار بده.



❌ نقاط ضعف:

1. داستان کندپیشه: اگه دنبال یه رمان با ماجراهای تند و سریع باشی، این یکی خیلی به مذاقت خوش نمیاد. بیشتر حس یه داستان بلند یا حماسه‌ی خانوادگی رو داره.


2. بعضی جاها خیلی تلخ می‌شه: یه‌جوریه که حس می‌کنی همه‌چی از قبل مشخصه، انگار شخصیت‌ها هیچ شانسی برای خوشبختی ندارن. یه جور سرنوشت‌گرایی سنگین روش سایه انداخته.


3. زنان کمتر دیده می‌شن: هرچند کارملا حضور قوی‌ای داره، ولی بقیه‌ی زن‌ها خیلی تو حاشیه‌ان.




📌 جمع‌بندی

اگه دنبال یه رمان جمع‌وجور ولی عمیق و تأثیرگذار از جنس افتخار، خانواده، و زخم‌های نسلی هستی، «خورشید خاندان اسکورتا» انتخاب خوبیه. انگار که یه نمایش‌نامه‌ی تلخ اما پرشور از یه خانواده‌ی لعنتی ولی قابل احترام رو داری می‌خونی.

در نهایت، این کتاب یه جور حماسه‌ی مدرن درباره‌ی مردمیه که نه قهرمانن، نه قربانی؛ فقط آدم‌هایی‌ان که می‌خوان با سری بالا زندگی کنن، حتی اگه دنیا باهاشون سر سازش نداشته باشه.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

8